پاییز سال 1287خورشیدی است.یعقوب و بهرام مشروطه خواهان جوان و آگاهی هستند وهر دو در اداره بلدیه شهر مشغول به كارند . یلدا خواهركوچكتر یعقوب شیرینی خورده بهرام است و یعقوب دلباخته ی خواهر كوچك بهرام است اما چون و مخاطرات راه مشروطه خواهی ذهنش را مشغول كرده خواستگاری را به بعد موكول می كند .از طرف دیگر سنجر خان كلانتر تازه نفس و جوان جویای نام كه مدتی است به دستور نظمیه تهران به شهر شمالی آمده و مُخل آسایش آزادیخواهان است . صغرا خواهر سنجر وسوسه پیوند با بانو را در دل برادرش روشن می كند .....
بیشتر ...