فرهاد امینی: سنت نمایش رادیویی نویسی در ایران دچار اختلال شده است

فرهاد امینی از نویسندگان با سابقه نمایش های رادیویی و استاد دانشگاه معتقد است كه سنت نمایش رادیویی نویسی در ایران دچار اختلال شده است.

1399/07/22
|
12:21

به گزارش روابط عمومی رادیو نمایش، امینی كه داوری مسابقه نقش قلم رادیو نمایش را نیز بر عهده دارد،عضو هیات علمی و مدیر گروه نمایش دانشگاه معماری و هنر پارس و مدرس دانشگاههای هنر ، تهران، دامغان ، عضو پیوسته ی كانون نمایشنامه ی نویسان خانه ی تئاتر، نویسنده ی بیش از یازده نمایشنامه ی صحنه ای و بیش از 200 قسمت نمایش رادیویی، برنده ی دو دوره جایزه ی نمایشنامه ی برگزیده در جشنواره ی بین المللی رادیو، برنده ی جایزه ی ویژه ی جشنواره ی نمایش رادیویی است و نامزدی بهترین نمایشنامه ی جشنواره ی تئاتر فجر را نیز در رزومه كاری خود دارد.
وی در خصوص كیفیت سطح آثار شركت كننده در «مسابقه نقش قلم » گفت : سطح آثار دچار افت و خیر زیادی است ، وقتی شما با جشنواره ای طرف هستید كه آثار ارسال شده سطح مشخصی دارند خیلی دچار مشكل نخواهید شد، برای مثال بنده به عنوان داور در جشنواره ی تئاتر دانشگاهی، جشنواره ی رویش و چند جشنواره ی دیگه انجام وظیفه كردم، در آن جشنواره ها سطح كارها مشخص و معلوم است ، یعنی حدود 20 درصد آثار ، بسیار ضعیف، 20 درصد خوب یا قوی و 60 درصد متوسط هستند، این نشان می دهد كه یك جور نرم، یا وضعیت نرمال در آثار وجود داره یعنی می شود به بیان دوستان اهل آمار ، به یك نمودار زنگوله ای رسید و این نمودار نشان می دهد كه شركت كنندگان درباره ی نمایشنامه نویسی درآن جشنواره ، تصور عمومی مشخص دارند كه باعث می شود بیشتر آثار در محدوده ی متوسط قرار بگیرند ،سطح آثار جشنواره ی «نقش قلم» بیانگر این است كه فرستندگان آثار (یعنی جامعه ی هدف ما ) اساسا تصور مشخصی از نمایش رادیویی ندارند و این كاری است كه ما باید انجام بدهیم، یعنی در رادیو نُرم و شكل مشخصی از نمایش رادیویی را به عنوان الگو یا نمایش «بدنه» به مخاطب عرضه كنیم، این باعث می شود كه در دانشگاهها هم این روال ادامه پیدا كند، یعنی چه دانشجویان چه غیر دانشجویان نوعی از نمایشنامه را به عنوان نمایشنامه ی الگوی رادیویی بشناسند كه به معنی كور كردن خلاقیتها نیست بلكه به معنی نشان دادن یك بدنه ی اصلی است ، ما تا وقتی سنت مشخص نداشته باشیم نمی توانیم از نوآوری حرف بزنیم، نوآوری ادامه ی منطقی سنت است، سطح آثار جشنواره هایی مثل «نقش قلم» نشان می دهد سنت نمایش رادیویی نویسی در ایران دچار اختلال شده است.
امینی در پاسخ به این سوال كه آیا چشم انداز خوبی برای این مسابقه می بیند گفت؟ بله صد در صد، واقعیت این است كه این مسابقه و امثال این مسابقه می توانند پویایی و شور در نمایش نامه نویسی رادیویی ایجاد كنند و البته كه استعدادها را كشف كنند، به شرطی كه به ورطه ی اداری شدن نیفتند، یعنی به جشنواره های فرمایشی و رفع تكلیفی بدل نشوند.

وی در ادامه تأكید كرد : استاندارد برگزاری از همه چیز مهم تر است، استاندارد برگزاری یعنی چه؟ یعنی سازوكاری كه بتواند همسان سازی كند، همسان سازی در یك مسابقه به معنی كور كردن استعدادها و تك صدایی شدن مسابقه نیست، همسان سازی یعنی رسیدن به آن سنتی كه عرض كردم، به نظر بنده اساسا آن سنت مهم ترین مهره ی گم شده ی نمایش رادیویی است، یعنی مخاطب ما به علت مواجه شدن با تعداد زیادی از متون كه هر كدام سبك و سیاق و شیوه های مختلفی را دنبال می كنند دچار سردرگمی می شود و نمی داند مفهوم نمایش رادیویی چیست، اجازه دهید برای روشن شدن موضوع مثالی بزنم : مخاطب به خاطر سابقه ی ذهنی و سازو كارهای فرهنگی، نوع خاصی از فیلم را به عنوان فیلم سینمایی بلند ارزیابی می كند، این نوع خاص فیلم دارای روشهای زیبایی شناختی مشخصی است، مثلا در زمانه ی ما مخاطب، نظام زیبایی شناختی واقع نما با استفاده از سیر زمان روایت خطی و الگوهای قصه گویی اجتماعی معاصر و پایان مبهم یا غم انگیز را به عنوان فیلم در نظر می گیرد، در سالهای قبل از انقلاب –فارغ از ارزشگذاری- مخاطب فیلمهای معروف به فیلم فارسی را به عنوان فیلم می شناخت: نظام زیباشناختی تیپیكال، بازنمایی تقلیدی، الگوهای قصه گویی مبتنی بر كهن الگوها وتاكید بر پایان خوش و سریالهای امروز الگوی آقازاده و دل را پی میگیرند، برای مخاطب امروز اساسا آرایشگاه زیبا و نظام بصری و دراماتیك اش سریال نیست! هر كدام از این سیاقهای زیباشناسی منتج از یك سیاست كلان است، اما نكته ی مهم این است كه ما در رادیو این سیاست كلان درباره ی زیبایی شناسی را نداریم نمایش رادیویی بدنه نداریم و مخاطب ما به خاطر نبودن این بدنه ی مشخص گیج و سردرگم خواهد شد ، وقتی هم میخواهد كه نمایش رادیویی بنویسد نمیداند كدام نظام و سازو كار را باید به كار بگیرد ، آنچه كه در دانشكده می آموزد كلا ربطی به نمایشهای در حال پخش از رادیو ندارد و آنچه پخش می شود هم از نظام مشخصی برخوردار نیست كه بخواهد از آن پیروی كند!

وی افزود: شاید بخشی از این معضل به ساختار مدیریتی مربوط باشد: مدیران مختلف سلایق مختلف دارند و هر كدام به نوعی از نمایشها اهمیت میدهند! پس به نظر میرسد برای بهتر شدن اوضاع باید به یك نظامنامه ی زیبایی شناسی(و نه نظام نامه ی محتوایی ) فكر كرد.
امینی درباره تفاوت نسل جدید نمایشنامه نویسان قدیم و جدیدرادیویی گفت:باید اول «نسل جدید » را تعریف كرد:اینكه منظور از نسل جدید صرفا كسانی است كه به رادیو می آیند كه بنویسند ؟ نسل جدید به نظر نسلی است كه به رادیو در مفهوم سنتی دل نبسته است و نسبت به آن خوش بین نیست! چرا كه در زمانه ی معاصر با تكثر شدید رسانه های عمومی اصلا مفهوم رادیو جابه جا شده است! نمیخواهم وارد بحث حیات یا ممات رادیو در زمانه ی حاضر بشم اما یك نكته مسلم است، تعداد زیادی پادكست و تولیدات صوتی خصوصی وجود داره كه در رسانه های مختلف اینترنتی و غیره پخش می شوند، كیفیت این آثار به شدت پایین است چون اساسا دركی از نمایش صوتی ندارند، اما واقعیت این است كه این آثار سلیقه ی آینده ی مخاطب را تعریف می كنند و من از روزی میترسم كه مخاطب، نمایش خوب و سالم رادیویی را حتی به عنوان یك اثر سالم نپذیرد چون سلیقه اش به واسطه ی این آشفته بازار تغییر كرده است !.....بگذریم، نسل جدید به نظرم پر انگیزه و خوش ذوق اما سرگشته اند، بر خلاف نسلهای قبل كه هرچه نداشتند اما معلم خوب داشتند ، امروز هم معلم خوب هست ولی دلزدگی ها و نارحتی ها جلوی ارتباط را می گیرد.

داور مسابقه « نقش قلم» در پایان گفت : تربیت نویسنده یك رفتار یك طرفه نیست، یك فرایند چند بعدی و زمان بر است ، در وهله ی اول به سیاست كلان زیبایی شناختی احتیاج دارد و بعد به معلم ، بعد به سازوكارهایی احتیاج است كه ارتباط معلم و شاگرد را به عنوان یك ارتباط ارگانیك پیش ببرد نه یك ارتباط یك طرفه ، به این معنی كه هم معلم به تدریس احتیاج احساس كند، هم شاگرد به تعلم، و از همه مهم تر تربیت نویسنده به فضایی احتیاج دارد كه نویسنده را به عنوان یك شخصیت فرهنگی بپذیرد ، ما متاسفانه گاهی به نویسنده به عنوان یك ابژه ی تولید كالای فرهنگی نگاه می كنیم ، تا وقتی این نگاه وجود داشته باشد، نویسنده ای تربیت نخواهد شد.

دسترسی سریع