فرزین محدث هنرمند نام اشنای سینما، تئاتر،تلویزیون و مدرس بازیگری در«نمای نقره ای» رادیو نمایش از فراز و نشیب بازیگری گفت.
به گزارش روابط عمومی رادیو نمایش ، مشرح گفت و گو با این هنرمند را در زیر خواهید خواند.
*شما به عنوان بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون و مدرس بازیگری هستید. بحثی كه این روزها در فضای مجازی و غیر مجازی شروع شده است این است كه خیلی ها می گویند مثلا این بازیگر چگونه به سینما آمده است، اصلا مگر او بازیگر بود یا اصلا به چه كسی بازیگر و به چه كسی نابازیگر می گویند، چه شكلی می شود كه یك نفر بازیگر می شود و حواشی اتفاق می افتد. یكسری ها می مانند كه خیلی تعدادشان كم است و یكسری ها هم زود می آیند و زود می روند و دیگر در سینما جایی ندارند. در سینمای ایران چه خبر است؟ زمانی كه ما این ساز و كار را در سینمای ایران دنبال می كنیم كجای دنیا شبیه به این است؟
اگر بخواهیم درباره سینمای ایران حرف بزنیم باید به سراغ یكسری قوانین نانوشته ای برویم كه این قوانین در هیچ سینمایی در هیچ كشور دیگری وجود ندارد. این قوانین نانوشته می تواند به روابط برگردد، می تواند به حواشی كه بازیگران باید برای خودشان به وجود آورند تا هنوز مطرح باشند برگردد، یا مثلا بازیگری كه مدتها كار نكرده است شروع به حمله كردن به آدمها متفاوت می كند تا دوباره مطرح شود و فقط تعداد معدودی از بازیگران هستند كه روی دانش و توانایی هایشان تاكید می كنند.
*در دنیا هم از این اتفاق ها می افتد، مثلا كریستین بیل برای فیلم معاون، زمانی كه به گلدن گلوب رفت تا جایزه اش را به عنوان یك بازیگر بگیرد، پشت میكروفن گفت كه من از شیطان تشكر می كنم برای اینكه به من كمك كرد تا بتوانم نقش دیك چینی، معاون اول زمان جورج بوش را بازی كنم و الان جایزه بگیرم بعد دختر دیك چینی واكنش نشان داد، یكسری ها از كریستین بیل تعریف كردند و یكسری ها به او انتقاد كردند و همین كار تا مدتی كریستین بیل را سر زبان ها نگه داشت. یا مثلا فلان بازیگر با فلان بازیگر در یك فیلمی درگیر می شود و از این دست حواشی به وجود می آید..
اجازه دهید مخالفت كنم؛ كریستسن بیل قبل از هرچیزی كریستین یبل است مثلا تام كروز یا نیكول كیدمن كه قبل از هرچیزی تام كروز و نیكول كیدمن هستند...
*می خواهم بگویم آنجا هم در سطح، زمانی كه نگاه می كنیم از اینجور بازی ها است ولی در ابتدای امر چیزی به عنوان بازیگر حرفه ای، بازیگری حرفه ای، تكنیك و سبك بازیگری وجود دارد و برای اینكه مقداری چاشنی آن را زیادتر كنند و به ارزش افزوده آن بیافزایند و نتیجه بهتری بگیرند از اینجور شامورتی بازی ها در می آورند كه قاعده رسانه است. ما الان فقط آن سطح را بیشتر می بینیم، درست است؟
بله. اتفاقی كه الان دارد در كشور ما می افتد این است كه ما درباره بازیگرهایی كه توانمند و دارای ویژگی بازیگری هستند كمتر می شنویم و حواشی كمتری از آنها می بینیم و بازیگرهایی كه این توانایی در آنها كمتر وجود دارد حواشی بیشتری دارند.
*آن توانمندهایی كه می گویید از آنها كمتر خبر می شنویم چه كسانی هستند؟
مثلا پرویز پرستویی آدم كم حاشیه ای است، یا مثلا امیر جدیدی حاشیه ساز نیست. امیر جدیدی انقدر بازیگر خوبی است كه دارد نقش اول فیلم آقای فرهادی را بازی می كند. مثلا پوریا رحیمی سام و خیلی از بچه هایی كه در تئاتر هستند.
*حتی خود شما. این آدمهایی كه می گویید چه ویژگی هایی دارند كه در نهایت همه تخم مرغ هایشان در سبد حاشیه قرار نمی گیرد؟ ما بازی خوبی از آنها می بینیم و در دراز مدت جای خودشان را پیدا می كنند و در درازمدت هم ماندگار می شوند. اینها چی دارند؟ آیا مهره مار دارند؟
بازیگر فقط فردی نیست كه بگوید من دارای استعداد بازیگری هستم پس می توانم بازی كنم.
*الان همه استعداد این را دارند مگر اینكه عكس آن ثابت شود.
دقیقا. در قرن بیست و یك به استعداد كمتر تاكید می كنند و می گویند استعداد انقدر هم مهم نیست. زمانی كه بازیگری به صورت یك علم تعریف می شود، زمانی كه شما به عنوان یك بازیگر قرار است كه كه یك انسان را خلق كنید و آن را بازی كنید پس نیاز به شناخت علم روانشناسی دارید و باید جامعه شناسی بدانید و به تكنیك های بازیگری و بدن و روان و بیان خودتان آگاه باشید و در یك بخش دیگر باید ویژگی های جسمانی و رفتاری خودتان را بشناسید تا زمانی كه می خواهید یك نقشی را بازی كنید دیگر به سراغ ویژگی های رفتاری و جسمانی خودتان نروید. مثلا اگر من فرزین محدث یك اطوار جسمانی دارم كه همه می گویند چقدر جذاب است آن اطوار جسمانی ام را حقنه در نقش نكنم. این نشان می دهد كه بازیگری یك علم است. زمانی كه تو داری وارد این عرصه می شوی، روی صحبت من با هم نسل های خودم و نسل های بعدی است، چون نسل های گذشته این شناخت را داشتند و این توانایی را دارند و این آموزش ها را دیده اند و این تلاش ها را طی سالهای متمادی انجام داده اند و در نسل من و بعد از من است كه دارد سریع اتفاق می افتد و یك بازیگر یك شبه یك سریال بازی می كند و همه نگاه ها به سمت او می رود و آن بازیگر فكر می كند كه خیلی بازیگر مطرحی است و شروع به حواشی ساختن می كند..
*آقای فرزین محدث شمایی كه می گویید در نسل قبل این اتفاق ها نمی افتاد و در نسل فعلی دارد اتفاق می افتد چه اتفاقی رقم می خورد كه محمدرضا مقدسیان كه دوست فرزین محدث و آقای ایكس است و یا پدر پولدار و بر و رویی دارد، مثلا ما می خواهیم یك فیلم سینمایی یا یك سریال بسازیم و می گوییم مثلا فلانی بیاید و بازی كند. آیا ما می خواهیم در بودجه صرفه جویی كنیم؟ آیا صادقانه داریم سعی می كنیم كه استعداد شناسایی و معرفی كنیم؟ آیا منافع شخصی مقطعی مان وسط است؟ چه چیزی باعث می شود كه معیار ما كیفیت كار بازیگر، استعداد، آموزش دیده بودن او یا متبحر بودن او نیست ولی هزارتا المان و مشخصه دیگر است؟
چند پارامتر وجود دارد. یعنی ممكن است بخواهید هزینه ها را كاهش دهید، این چیزی است كه وجود دارد و نمی شود گفت كه مثلا نمی خواهند هزینه ها را كاهش دهند..
*گاهی اوقات نه تنها هزینه را كاهش نمی دهند بلكه می خواهند درآمد را افزایش دهند.
بله. مثلا شخصی به یكی از هنرجویان من گفته است پول گریم و لباس و وسایلی كه می خواهی استفاده كنی را خودت پرداخت كن و در این سریال من بازی كن! هنرجوی من گفته چقدر باید بدهم و او گفته حدود 20 الی 30 میلیون. این یعنی هنرجوی من باید پول بدهد تا آن نقش را بازی كند و من به او گفتم كه تو حق نداری این كار را بكنی چون خودت را نابود می كنی.
*پس یعنی اگر ما یك آقا یا خانومی را آوردیم یا قرار است پول كمی دهیم یا قرار است یك پدر پولدار داشته باشد كه این یك وجه ماجرا است. ما نمی خواهیم حكمی صادر كنیم و واقعا خارج از انصاف است كه این كار را بكنیم. یكی از آسیب ها این است كه اگر فردی پولدار باشد یا ارتباط داشته باشد یا چشم و ابرو بیاید و ... و استعداد نداشته باشد می تواند با این ویژگی ها وارد كار شود و اگر استعداد هم داشته باشد باز می تواند وارد كار شود، تفاوت این دو چیست؟
آن كسی كه استعداد ندارد باید یك سریال یا یك فیلمی بازی كند و هی باید هزینه كند و پول دهد تا بتواند در فیلم های بعدی بازی كند چون استعداد ندارد، فكر هم نمی كند كه باید دوره ببیند چون او اعتقادی به اینكه بازیگری یك علم است ندارد..
*یعنی او می گوید زمانی كه برای كارگردان مهم نیست چرا من خودم را اذیت كنم و بدن و بیان و روان خودم را سختی دهم.
دقیقا همینطور است. اتفاقی كه برای او می افتد این است كه او یك سریال یا فیلم بازی می كند و مطرح می شود و پیش خود می گوید من آدم مطرحی هستم و همه من را می شناسند پس شروع به انجام یك كارهایی می كند و می خواهد شبیه به آدم هایی بشود كه آنها هم این كارها را كرده اند و یك اتفاق عجیبی افتاده است و فكر می كند مثلا الان شبیه خانوم ایكس است؛ در صورتی كه متاسفانه این اتفاق برای او نمی افتد و او شبیه هیچ كسی نمی شود، چون شعور بازیگری وجود ندارد.
*آن شعور چگونه رقم می خورد؟ اشاره كردید كه در قدیم مثلا می گفتند كه یكنفر باید استعداد داشته باشد و بعد بیاید و در دوره های مختلف آموزش ببیند و سال ها تلاش كند و به نتیجه برسد و زمانی كه به نتیجه برسد دوام زیادی پیدا می كند، الان می گویید كه اگر شخصی به لحاظ ذاتی هم خیلی درجه یك نبود با تمرین و ممارست بسیار می تواند به یك نتیجه متناسبی برسد. الان كدام یكی از اینها در جریان اصلی قالب سینما و ورود بازیگران به تلوزیون و سینما و تئاتر وجود دارد؟
بخش آدم هایی كه آموزش دیده اند و دارند تلاش میكنند تا در این مسیر وارد شوند كمتر است و بخش روابط و سرمایه و چشم و ابرو بیشتر است، تعارف هم نداریم.
*این چقدر در دنیا رایج است و چقدر در ایران؟ چون اكثر بازیگران خوب خارجی جذابیت های ظاهری هم دارند و ممكن است پدر پولدار یا حتی خودشان پولدار باشند یا حتی ممكن است رابطه داشته باشند ولی در نهایت نتیجه كارشان هم ماندگار است.
یك نمونه مطرحی كه در ایران هم خیلی ها او را می شناسند دیكاپریو است، او یك پسر جذاب است ولی زمانی كه كل زندگی او را مطالعه می كنید می بیند كه درس خوانده است و دوره بازیگری را دیده است و یك نمونه عجیب آن زمانی بود كه یكی اسكار گرفت و همه در ایران گفتند كه مگر او بازیگر است، بعد زمانی كه صفحه ای متد بیوگرافی آن آدم را داد، لیدی گاگا بود، این خانوم ده سال دوره بازیگری متد را دیده بود.
*یعنی اینگونه نبود كه چون فقط در زمینه موسیقی موفق بوده ...
دقیقا، او ده سال دوره بازیگری دیده بود. یعنی اگر شما اسم آن خانوم را بزنید می بیند كه او ده سال دوره دیده بود.
*در آن صفحه چقدر می شود پول داد و سفارش كرد كه اسم آن آدم را در لیست بگذارند و چقدر واقعی است؟ طبیعتا پاسخ این است كه خیلی واقعی است و آنها نمی خواهند اعتبار خودشان را زیر سؤال ببرند.
اسكار اینگونه نیست كه مثلا 7 نفر آدم رأی دهند و او اسكار بگیرد.
*به بحث قبلی برگردیم، گفتید چه اتفاقی می افتد برای اینكه یكجورایی یك كسانی وارد عرصه بازیگری، كارگردانی، فیلم نامه نویسی می شوند كه سلسله مراتب آموزشی و استعداد یابی را پشت سر نگذاشته اند، یكی از المان ها این بود كه سرمایه گذار یا می خواهد هزینه نكند یا می خواهد یك پولی از آن بنده خدا بگیرد. مؤلفه بعدی چیست؟
تو به عنوان یك كارگردان خالق یك اثر هستی، زمانی كه قرار است یك اثری را خلق كنی، زمانی كه یك فیلم نامه به دست تو می رسد، می دانی كه قرار است كدام بازیگر را برای كدام نقش بگذاری، پس به توانایی آن بازیگر آگاه هستی! یا داری فكر می كنی اجازه بده آن بازیگر هم آنچیزی كه همیشه تكرار می كند را در كار من هم تكرار كند یا اینكه به یك درجه از دانش كارگردانی رسیده ای كه می گویی من این آدم را می خواهم تا در او تغییر ایجاد كنم.
*چند درصد از بازیگران سینمای ایران این ویژگی را دارند؟ الان ممكن است به یكی كه می خواهد وارد سینما شود و پولدار هم است و رابطه هم دارد این را بگوییم، بگوید من كه دارم فلان بازیگر و فلان بازیگر را می بینم كه همیشه دارد خودش را تكرار می كند و همیشه یك شكل است، پس من می خواهم همین شكلی كه هستم را بازی كنم.
بازیگری دیگر در ایران مهم نیست. یعنی تو به عنوان بازیگر زمانی كه سالی سه تا فیلم و چهار تا سریال بازی می كنی كی وقت كرده ای كه به نقش فكر كنی؟ كی وقت كردی به خودت فكر كنی؟ همین جا است كه تو می فهمی دیگر آموزش اهمیت زیادی ندارد و دیگر خواندن اهمیتی ندارد و حواشی مهمتر می شود. مثلا واكین فینیكس پارسال اسكار گرفت، او پارسال چند فیلم بازی كرده بود؟
*من فقط جوكر او را دیدم.
بله بخاطر آن اتفاق بدنی كه برای خودش به وجود آورده بود نمی توانست در یك كاراكتر دیگری قرار بگیرد. كدام یك از بازیگران هالیوود را می شناسید كه بگویید او دارد سالی سه فیلم بازی می كند؟ نمونه درخشان آن كه در ایران هم همه او را می شناسند دنیل دی لوئیس است، او دوسال یكبار دارد فیلم بازی می كند.
*او دو سه بار هم از بازیگری خداحافظی كرده است و گفته است كه دیگر حرف جدیدی ندارم كه بزنم.
بله.یا مثلا آدرین برودی را یك مدت نمی بینید و بعد از مدتی یك فیلم بازی می كند، كریستین بیل، تام هاردی و ... هم همینطور.
*ممكن است یكی از مخاطبین ما بپرسد كه اصلا این چه مقایسه ای است كه انجام می دهید، آنجا هالیوود است و تكلیف آن مشخص است، ما داریم درباره مقیاس سینمای ایران حرف می زنیم. این قاعده كه بازیگر باید بازیگری بلد باشد و بیاید و بازی كند یعنی آموزش ببیند و استعداد ئاشته باشد و برای مخاطب جذاب باشد، اینكه بخواهد همه اینها را باهم داشته باشد چقدر قابل اغماض است كه بگوییم چون سینمای ایران مقیاس كوچكتری دارد پس در این ویژگی ها هم كوتاه بیاییم. آیا اصلا قابل كوتاه آمدن است؟
خیر. چطور زمانی كه سینمای ما در بخش جهانی شركت می كند ما خودمان را جهانی می بینیم و به مقوله بازیگری كه می رسیم می گوییم سینما كوچك است و الان با آمدن كرونا دیگر سینماها باز نیستند و .... . ما زمانی كه اغماض می كنیم همه چیز را بهم می زنیم. زمانی كه اجازه می دهیم آدمهایی كه دوره ندیده اند بازی كنند و اسم آن را كشف استعداد می گذاریم، باید بدانیم كه كشف استعداد تعریف دارد، مثلا اگر در من ترانه 15 سال دارم، ترانه علیدوستی توسط رسول صدرعاملی كشف می شود، ترانه علیدوستی كه سر كلاس آقای تارخ رفته بود و داشت درآنجا دوره می دید و از دل آموزشگاه بیرون آمده است و در آن فیلم حبیب رضایی حضور داشته و بعد از ان فیلم ترانه علیدوستی ادامه آموزشش را دیده است، یا مثلا محمدرضا فروتنی كه یكهو مطرح می شود و بعد به كلاس آقای حمید سمندریان می رود و آنجا دوره می بیند، حامد بهداد به جز دوره دانشگاه به كلاس حمید سمندریان رفته است، صابر ابر در كارنامه دوره دیده است، یا نوید محمد زاده یك عالمه دوره بازیگری دیده است.
*من فكر می كنم كم باشند كسانی كه توان و جرات مرارت هایی را داشته باشند كه نوید محمد زاده كشیده است تا به اینجایی كه الان است برسد، چون همه محصول را می بینند.
بله آنها محصول درخشانی را می بینند و لذت می برند، اما آن محصول درخشان نتیجه یك عالمه مرارات است. در پرانتز می گویم كه یك پارامتری به نام شانس در سینمای دنیا وجود دارد.
*شما چقدر به این پارمتر درصد می دهید؟
حداقل 20 الی 30 درصد.
*20 الی 30 درصد خوب است. زمانی كه 90 درصد می شود خطرناك است.
خیر 20 الی 30 درصد شانس وجود دارد.
*به اینجا رسیدم كه در نهایت باید بپذیریم كه شیوه و روند ورود افراد و چهره های جدید به سینما آسیب های زیادی دارد، خیلی از كسانی كه استعدادهای خیلی خوبی دارند نمی توانند وارد شوند و یكسری از شخصیت هایی كه كاملا بی ربط هستند به شكلی عجیب و غریب وارد می شوند و انگار كه هیچ ساز و كاری وجود ندارد تا این اتفاق رقم بخورد. شما فكر می كنید این آسیب چطور دارد رقم می خورد و مهمتر از آن چه باید كنیم؟ آیا می توانیم با یك ساز و كار مشخص آن را تعریف كنیم یا چاره ای نیست و باید بپذیریم؟
برای هنر نمی شود ساز و كار تعیین كرد. به یك سرمایه گذار نمی شود گفت كه تو باید اینگونه رفتار كنی، ولی یك بندهایی وجود دارد كه آن بندها نشان می دهد كه تو به عنوان مخاطب می توانی بفهمی كه این بازیگر هست یا نیست، اینكه این بازیگر دارای ویژگی های جسمانی كه در نقش ها اجرا می كند هست یا نیست.
*وقتی می گویید ویژگی های جسمانی طبیعتا منظورتان فقط چشم و ابرو كه نیست؟
خیر. اصلا منظورم زیبایی نیست. یعنی این بازیگر در اجرای هر نقش آیا دارد از یك المان های ثابت بدنی استفاده می كند یا برای اجرای نقش آن المان های بدنی اش در چهارچوب اجرای آن نقش تغییر می كند. آیا بیان كار شده ای دارد؟ یعنی زمانی كه داریم صدای او را می شنویم و روی پرده بازی او را می بینیم آیا این صدا، صدای پخته ای است یا یك صدای خام است. آیا او برای اجرای بازی كه انجام می دهد ایده دارد، آیا تجربه و دانش بازیگری دارد، آیا او دوره بازیگری دیده است، برای او چقدر بازیگری اهمیت دارد. منظور از اهمیت داشتن بازیگری برای او میزان كارهایی است كه دارد بازی می كند، وقتی كه ما یك بازیگر را در طول سال در تعدد زیاد فیلم و تئاتر و سریال های مختلف و می بینیم نشان می دهد كه او به بازیگری به عنوان یك شغل نگاه می كند، انگار كه او یك هنر پیشه است و پیشه او هنر شده است و به عنوان یك بازیگر خلاق نیست. سینما یك ویژگی دارد و آن این است كه آدم هایی كه به آن وارد می شوند و فكر می كنند كه بر اساس حواشی یا نبود دانش بخواهند در آن بمانند نمی توانند در طی سالیان بمانند. سینما آنها را حذف می كند. ممكن است آنها سه الی چهار سال مطرح باشند ولی ماندگار نیستند یا اگر بخواهند ماندگار باشند مجبور هستند یك كاری كنند و روی خودشان یك تغییری ایجاد كنند. به عبارتی باد آورده را باد می برد و برای این بادآورده ممكن است یك اتفاق بیفتد، آدمهایی كه می خواهند به عنوان هنرجو وارد شوند فكر می كنند كه مثلا چه چیز ما كمتر از خانوم X یا آقای Y است، پس دیگر به آن دوره دیدن فكر نمی كنند تا زمانی كه حذف شوند.
*نقش كارگردان ها، تهیه كننده ها، بازیگران، فیلم نامه نویس های ریشه دار چیست؟ مثلا محمد رضا مقدسیان می بیند كه فلانی جنجال كرده است و خیلی جواب داده است پس احتمالا به او نقشی می دهند. نقش آنها چیست برای اینكه وارد این بازی نشوند و این میانبر غلطی كه در دراز مدت می تواند ریشه بازیگری را بخشكاند، را تایید نكنند؟
صاحب هر اثر هنری كه تولید می شود كارگردان است. كارگردانانی كه این ویژگی را دارند و صاجب نظر هستند باید تلاش كنند تا دوره بگذارند، یعنی اگر قبل از بازیگری مقابل دوربین یكی تدریس كند، مثلا داریوش مهرجویی؛ حمید نعمت الله، اصغر فرهادی می توانند این كار را انجام دهند، این كار برای این است كه تو بدانی بازیگری مقابل دوربین این ویژگی ها را دارد. بازیگران بزرگی مثل آقای پرستویی و آقای كیانیان باید ورك شاپ بگذارند (اسم آن را انتقال تجربه بگذایم)، آنها باید یك دوره هایی برای انتقال تجربه بگذارند.
*مثال خیلی خوب آن دوره ای است كه آقای پرستویی مدیر یكی از مؤسسه های معتبر سینمایی بود كه شما هم در آن دوره هنرجوی آن بودید و آن مؤسسه خروجی های زیادی داشت، مثلا صابر ابر، محمدرضا غفاری، هومن سیدی و ...
بله. حداقل درمورد آقای پرستویی : زمانی كه شما به او نگاه می كنید،می بینید كه بازیگری برای او خیلی جدی است، او تنها بازیگری است كه تعداد سیمرغ هایش از همه بیشتر است ، پس او دیگر فكر اینكه ....
*او یكی از متواضع ترین آدم هایی است كه من می شناسم.
دقیقا. صفحه اینستاگرام ایشان فقط دارد فعالیت های اجتماعی كه به مردم كمك می كند را پوشش می دهد.
*از این شخصیت ها زیاد داریم. ما بازیگران بزرگی داشتیم كه شاید سردمداران آنها دیگر كنار ما نیستند ولی همیشه با آثارشان زنده هستند، مثل محمدعلی كشاورز، عزت انتظامی، جمشید مشایخی و خیلی های دیگر یا استاد علی نصریان را كه خدا او را نگه دارد تا سایه اش بر سینمای ایران باشد. اینها از كدام مكتب آموش می بینند و بازیگر می شوند و سالها باقی می مانند؟ اگر ما آن مسیر را بشناسیم شاید امروز به ما كمك كند.
من گاهی اوقات از یك چیز بزرگ می ترسم و آن این است كه زمانی كه میبینم آن نسل با چه كسانی دمخور بودند و با چه كسانی حشر و نشر داشتند، فكر می كنم كه باید این اتفاق می افتاد. دوره ای كه آقای نصیریان و مرحوم كشاورز و مرحوم انتظامی و مرحوم رشیدی ، مهدی فتحی بی نظیر شروع به دیدن دوره بازیگری كردند تمام علایقشان بازیگری بود: خواندن، مطالعه كردن، تحقیق كردن، دیدن و ... . الان در سال 99 شمسی و 2020 میلادی اگر در گوگل سرچ كنید یك عالمه اطلاعات بالا می آید ولی آنها را نمی خوانیم.
*من یك خاطره از خود شما شنیدم كه استاد سمندریان كلاس داشتند و مرحوم عزت انتظامی سر كلاس او می رود. شما بقیه اش را بگویید.
زمانی كه در دانشگاه هنرهای زیبا آقای انتظامی می روند و به عنوان دانشجوی هنر سر كلاس استاد سمندریان می نشینند، آن هم زمانی كه آقای انتظامی خودشان از بزرگان این صنعت بودند، آقای سمندریان داشتند از بازیگری می گفتند كه یكهو می بیند آقای انتظامی ته كلاس نشسته است، با لحن خودش به او می گوید كه شما برای چه اینجا هستید و آقای انتظامی می گوید كه آمده ام تا یاد بگیرم و آقای سمندریان می گوید تا زمانی كه شما اینجا هستید من لازم نیست چیزی بگویم، چون شما خیلی چیزها می دانید.
*یعنی مكتب استاد و شاگردی و یاد گرفتن بیش از این بوده كه بخواهند سراغ حواشی بروند.
بله. زمانی كه شما مصاحبه استاد نصیریان را گوش می دهید یا می بیند، زمانی كه درباره بازیگری حرف می زند انگار یك هنرجوی 20 ساله است كه انقدر شوق دارد كه بتواند یك فیلم نامه را درست بازی كند و حتی در آخرین مصاحبه اش گفته است كه من دیگر كار نمی كنم و دارم می خوانم. دغدغه ما الان اینستاگرام است یا كتاب خواندن؟ من به عنوان فرزین محدث می گویم استاد نصیریان چگونه استاد نصیریان شد؟ رضا كیانیان، رضا كیانیان شد؟ استاد پرستویی، استاد پرستویی شد. من فراموش می كنم كه آنها چه كارها كرده اند و چه كارها هنوز دارند می كنند. من الان دارم فكر می كنم كه آخرین پست من چه باشد تا مثلا فالوئرهایم سه میلیون شوند و تعداد لایك هایم بیشتر شود. آخرین كتابی كه درباره بازیگری خواندم چیست؟ آخرین مبحثی كه در بازیگری آن را دنبال كردم چیست؟ از آنطرف به كارگردان هم ربط پیدا می كند. كارگردانی كه قرار است یك اثری را كارگردانی كند آیا با شیوه های مختلف بازیگری آشنایی دارد؟ یا فقط فكر كرده باید به بازیگرش بگوید تئاتری بازی نكن. آیا او می داند كه شیوه بازیگری كه مثلا بر اساس میخائیل چخوف است احتیاج به یك بدن دیوانه دارد و یك جاهایی بر اساس ویژگی های بدن می تواند اكت های بیرونی انجام دهد یا فقط یك اصطلاحی در ذهن دارد و می گوید تئاتری بازی نكن و درونی بازی كن!
*ممكن است یك نفر بگوید استاد اتظامی، استاد نصیریان، استاد كشاورز، استاد رشیدی استاد فتحی و ... یك مسیری را طی كردند و به نتیجه رسیدند، الان آن مسیر و آن شیوه اجرایی و رشد بازیگری با توجه به تغییراتی كه در حوزه رسانه و تفكرات اتفاق افتاده است چقدر قابل اجرا است؟
در ایران كم و در دنیا بیشتر.
*چرا در ایران كم؟
برای اینكه ما هنوز داریم فكر می كنیم كه هركسی كه فالوئر بیشتر داشته باشد می تواند تماشگر بیشتر داتشه باشد پس جذب تماشاگرش بیشتر است.
*چه كسی این را باعث می شود؟ مخاطب؟ كارگردان؟ فیلم ساز یا تهیه كننده؟
من اصلا به مخاطب كاری ندارم.
*تهیه كننده و كارگردان می گویند چون مخاطب اینها را دوست دارد ما گفتیم كه بیایند.
چه كسی باعث شده است كه مخاطب آنها را دوست داشته باشد؟ بخش هنری این را به وجود آورده است. شما به یك مخاطبی هر روز غذاهای مختلف ایرانی بدهید و از یك جایی به بعد غذای ایرانی را حذف كنید و به او پیتزا و همبرگر و هات داگ دهید، بعد به او بگویید می شود كشك بادمجان بخوری؟ می گوید كه خیر. من به شما قول می دهم اگر تلویزیون ایران سریال رعنا را بگذارد، سریال هزاردستان را بگذارد، سریال سربه داران را بگذارد، سلطان شبان را بگذارد، تماشاگر می گوید این چیست كه شما نگاه می كنید چون انقدر سریال های بد به خوردشان داده است كه اینها به چشمشان نمی آید (در سینما هم همینطور). معدود كارگردان هایی داریم كه هنوز سلیقه تماشاگر برایش مهم است و دارد تلاش می كند. زمانی كه یك سریالی سریال خوبی باشد مردم تا آخرین لحظه آن را دنبال می كنند. چرا فكر می كنیم سلیقه مخاطب پایین آمده است؟ این مخاطب همان مخاطبی است كه وقتی سریال خانه پوشالی در دنیا پخش می شود منتظر است تا آن را ببیند یا برای سریال بریكینگ بد له له می زند تا بقیه آن را ببیند. این همان مخاطب است.
*ممكن است عده ای بگویند ما همه این مرارت ها را كشیده ایم و كارتن خوابی ها را كرده ایم و از شهرستان به تهران آمده ایم و هیچ كس نمی گوید خرت به چند من، چون آشنا و پول نداریم. او باید چكار كند؟
امید تنها چیزی است كه نمی شود از آدم بگیرند. فقط باید امیدوار باشیم.
*خیلی كلیشه است.
بله.
*یعنی كلا فقط امیدوار باشند؟
بله.
*پس در این ساختار امیدی نیست كه آدمها لزوما به دلیل شایستگی شان وارد سینما شوند.
در كنار بعضی از كارگردان ها این اتفاق می افتد.