رادیو نمایش در حول و حوش برگزاری شانزدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت با مهدی عظیمی میرآبادی دبیر این جشنواره گفت و گو كرد.
به گزارش روابط عمومی رادیو نمایش ، مشروح این گفت و گو كه در برنامه «نمای نقره ای» رادیو نمایش صورت گرفته است را در ذیل می خوانید:
*می خواهیم در حول و حوش برگزاری شانزدهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت گفت و گو كنیم و در خدمت جناب آقای مهدی عظیمی میرآبادی دبیر محترم این جشنواره هستیم. خیلی دوست داریم كه از زبان شما در مورد جشنواره بشنویم، در بخش خبر جناب آقای صادق لواسانی یك اطلاعاتی را به ما درمورد آثار برتر دادند. آن بخشی كه درونی تر، مدیریتی تر و مبنای برگزاری جشنواره را می تواند تبیین كند را از زبان شما بشنویم.
من اسم این جشنواره را جشنواره حیرت گذاشتم كه شاید به بی تجربگی من برگردد. ما در این جشنواره هر چند روز یك بار یا هر اتفاقی كه با آن برخورد می كردیم یك پله حیرت ما را بالاتر می برد. یادم است كه با بچه های ستاد كه نشسته بودیم روی تخته نوشتند ده هزار تا. گفتم كه بچه ها به سمت ده هزارتا اثر برویم تا ده هزار اثر را در جشنواره جذب كنیم و تصور خودم چنین بود كه من قله دماوند را نشان دادم و اگر ما به دامنه های دماوند برسیم هم خوب است اما یك روز دیدم كه نه، ما از عدد ده هزارتا اثر گذر كردیم و برای ما این مسئله تعجب برانگیز بود. البته عده ای با نقد نگران مطرح كردند كه آیا این عدد صحت دارد یا نه.
*یعنی باورشان نمی شد.
باورشان نمی شد و ما خودمان یواش یواش به این نتیجه رسیدیم كه بریم و بررسی كنیم كه واقعا اینجور است یا نه و دیدیم كه نه تنها از 10 هزار تا گذشته كه هیچ ما حتی بعد از آن ساعتی كه پایان مهلت ثبت نام بود تقریبا صد تا اثر بعد از آن نیز تماس گرفتند كه ببخشید دیر شده اما یك كاری برای ما كنید.
*از چند كشور؟ چون جشنواره بین المللی است. درست می گویم؟
بله. 135 كشور در جشنواره بودند كه ما حساب كردیم چیزی حدود 80 درصد كشورهای جهان می شود. نكته جالب این است كه بعد از هند كه بیشترین آثار را داشت، بیشترین آثار را امریكایی ها برای ما فرستاده بودند.
*من یادم است كه در ادوار گذشته این خبر را می شنیدیم كه خیلی از فیلم سازهایی كه می خواستند در جشنواره حاضر شوند یا اثرشان را ارسال كنند این را دبیر محترم دوره قبل(آقای خزایی) مطرح كرده بود اگر درست خاطرم باشد كه با یك حالت توصیه و تهدید می گفتند كه حاضر نشوند در حالی كه شما می گویید از امریكا ما كلی اثر داشتیم.
بله. ثبت نام خیلی منعی ندارد. آن جا كه می خواهیم افراد را دعوت كنیم به مشكل برخورد می كنیم كه البته كردیم مثلا یكی از كسانی كه با او صحبت كرده بودیم و رضایتش را گرفته بودیم یك امریكایی بود كه داشت به این منطقه می آمد اما در تركیه گیر افتاد و كشته شد. از این اتفاقات می افتد.
*یعنی مشخصا به دلیل اینكه می خواست به اینجا بیاید كشته شد؟
نمیدانم.
*حداقل ظن آن وجود دارد؟
ظنش وجود دارد.
*مگر جشنواره مقاومت چیكار می كند؟
قبلش بگویم كه ما دو اثر از اسرائیل داشتیم (رژیم اشغال گر قدس) كه برای ما جالب بود كه آن ها نیز برای ما آثار دارند و ما زمانی كه اثر را دیدیم متوجه شدیم كه خلاف قواعد ما است یعنی ضد مقاومت است و ما آن ها را چون كشور اسرائیل را به رسمیت نمی شناسیم كنار گذاشتیم و همین ها جالب است و نكته هایی است كه برای ما ایجاد بهت و حیرت می كرد.
*عرضم این بود كه چه ویژگی در جشنواره فیلم مقاومت وجود دارد كه این حساسیت ها را بر می انگیزد؟
جلسه ای اوایل جشنواره بود كه من خدمت رسیدم و با دوستان كه صحبت می كردم یك چیز را عرض كردم ما هر وقت كه یك چیزی قرار است آزادی و استقلال یك فرد، یك خانواده، یك شهر، یك مملكت و یك جمعیتی را تهدید كند و یك سری آدم باشند كه بخواهند این استقلال و آزادی را نگه دارند این استقلال و آزادی را نگه داشتن می شود مقاومت و آن كسی كه در برابرش قرار دارد یعنی كسی كه می خواهد آزادی و استقلال را از بین ببرد این می شود استكبار. در دنیا اگر بخواهیم 2 جبهه كنیم یك جبهه استكبار است و یك جبهه مقابل استكبار و تقریبا می توان گفت كه در ذات و نهاد همه انسان های پاك نهاد، شما نمونه ای از مقاومت در برابر استكبار را می بینید و این را در تمام كشورها می توانیم به عنوان یك نكته فراگیر و مشترك در همه انسان ها پیدا كنیم. طبیعتا جایی كه صدایی بلند می شود یعنی مقاومتی است در برابر چنین چیزی، با آن مقابله می شود و مشكل ایجاد می كند.
*آقای عظیمی شما بهتر از من می دانید جریان رسانه ای دست هر كس كه در دنیا باشد یك وجه بزرگی از قدرت را در اختیار دارد فارغ از اینكه نیتش چه باشد. سینما نیز، شما بهتر از من می دانید كه یك رسانه بسیار قدرتمند است یعنی رسانه دیگر شبكه های اجتماعی، تلویزیون و رادیو نیست، قطعا یكی از اهداف راه اندازی جشنواره بین المللی فیلم مقاومت این بوده كه یك جریان متفاوت رسانه ای را بتواند ایجاد كند برای كسانی كه می خواهند طور دیگری فكر كنند یا دست كم مؤ لفه ای یا جریانی را داشته باشند برای اینكه مقایسه كنند بین جریان غالب و یك جریان دیگری كه می تواند حرف بزند و در نهایت انتخاب كنند، آیا ما توانسته ایم به این نقطه نزدیك شویم و چنین جریانی را ایجاد كنیم؟ یا چه مسیری پیش روی ما است؟
بله. من یك جمله ای را از حضرت امام یادآوری می كنم كه می گویند اسلام، سنگرهای كلیدی جهان را فتح خواهد كرد. این یك خبر است. وقتی چنین می گوید ما باید ببینیم این سنگرهای كلیدی جهان چه چیزهایی هستند. به گمانم كه دور از واقعیت نیست سینما می تواند یكی از این سنگرهای كلیدی باشد. حضرت امام زمانی كه بعد از دوران تبعید به بهشت زهرا آمدند با اینكه چندین سال نبودند ولی طی سخنرانی كه كردند یكی از نكاتی كه به آن توجه می كنند و 2 تا جمله بسیار كلیدی و راهبردی را بیان می كنند یكی اینكه ما با سینما مخالف نیستیم بلكه با فحشا مخالفیم یكی دیگر اینكه سینما از مظاهر تمدن است كه باید در خدمت انسان ها قرار گیرد وقتی این 2 جمله را می گویند اهمیت سینما را می گویند و ما می توانیم برداشت كنیم یكی از سنگرهای كلیدی جهان می تواند سینما باشد.
*ولی الان چهار دهه و خرده ای گذشته است. ما الان كجا ایستادیم؟
عرض می كنم. برای رسیدن به چنین چیزی طبیعتا زیر ساخت لازم است، مقدمات لازم است. شما نیروی انسانی، بودجه، امكانات و تجهیزات، برنامه می خواهید روند لازم دارید همه این چیزها لازم هستند تا به آن برسیم و فقط تصمیم فایده ندارد. یا بعضی اوقات خودمان را گول بزنیم كه حالا یك جشنواره برگزار كردیم با یك دنیای امپریالسم تبلیغاتی و رسانه ای نمی توانیم به راحتی مقابله كنیم.
*ممنون كه منطقی به قضیه نگاه می كنید. حتما و قطعا این مسیری است كه قرار است كادر سازی كند؟ قرار است نیرو تربیت كند و اتفاقاتی از این دست را رقم زند اگر اشتباه نكنم. تا به اینجا می توان گفت كه دستاوردی داشتید یا خیر، یا باید با یك برنامه بلند مدت یك افق 5 ساله، 10 ساله یا بلند تر را پیش رو داشته باشیم.
اگر به عنوان یك مدیر بخواهیم برنامه هایی كه می تواند ما را به هدفمان برساند را كنار همدیگر بگذاریم، جشنواره برگزار كردن یكی از آن ها است. یعنی ما نیروی انسانی كه لازم داریم را هم باید آموزش دهیم هم تربیت كنیم پس نهادهایش را هم لازم داریم، باید تولید كنیم پس نهادهایش را هم لازم داریم. باید پخش كنیم پس نهادهایش را هم لازم داریم. یك بخشی در اینجا لازم است تا فضاسازی كند و در دنباله آن فضا سازی، جریان سازی ایجاد شود كه به تولید برسد كه اینكار وظیفه جشنواره است. هر جشنواره ای؛ جشنواره فجر، رشد، حقیقت و.. هر كدام از این جشنواره ها وظیفه اش فضا سازی است برای اینكه كارهای قبلی ارزیابی شوند و برای برنامه های بعدی راهكاری داده شود. اما الان اتفاقی كه افتاده است این است كه خود جشنواره مقاومت به عنوان یك برند در دنیا وقتی شناخته می شود به نحوی كه این استقبال از بین هنرمندان فیلم ساز در دنیا صورت می گیرد، به نظرم می آید كه آن جریان در حال شكل گیری است یعنی یك اتفاقی را ما این شانزدهمین دوره را برگزار كردیم انشالله دوره هفدهم شاهد این باشیم كه یك میوه هایی از این روند را بتوانیم بدست آوریم.
*در واقع یك رویش هایی اتفاق افتاده است و همه این رویش ها نیاز به یك مركزیتی داشتند كه این ها را بتواند به صورت منسجم ببیند، هدایت كند و ارائه كند. اینكه از 135 كشور دنیا فیلم برای جشنواره می فرستند یعنی نیاز آن وجود داشته و جشنواره دارد آن نیاز را برطرف می كند.
من تصور خودم چنین است. اگر محدودیت های مالی و محدودیت های دیگر نبود خیلی بیشتر از این اتفاق می افتاد. یعنی طراحی كه شده بود، طراحی نقطه ای بود ما با فضای عمومی كاری نداشتیم. ما مخاطبینمان را سه دسته كرده بودیم، مخاطب اول ما هنرمندان بودند، مخاطب دوم ما مسؤلین بودند و مردم وجه سوم مخاطبین را داشتند كه بایستی این كار را به عنوان یك برنامه جشنواره پیش می بردیم. بنابراین ما نقطه ای را در طراحی خبر رسانی و اطلاع رسانی عمل كردیم و توانستیم جمعیت را صدا بزنیم تا آنها بیایند و كارشان را بیاورند؛ این اتفاق اگر پیگیری شود، می شود امیدوار بود كه اتفاقات خوبی می افتد.
*آقای عظیمی اشاره كردید كه در جشنواره مقاومت باید به تولدها توجه كنیم، من لیستی از فیلم های مهمی كه جایزه گرفتند را می گویم: بیست و سه نفر، خروج، شبی كه ماه كامل شد و آبادان 1160؛ مثلا بیست و سه نفر، آبادان 1160 و شبی كه ماه كامل شد را می توانم با این تعبیر كه در بحث مقاومت چه از مرزهای كشورمان دفاع كردند و چه به سراغ موضوعات فرا منطقه ای رفته اند و مقاومت در سطح منطقه و محور مقاومت معنی كنم، اما مثلا فیلم لباس شخصی كه یك فیلم درست و حسابی است و كارگردان جوانی دارد و با همه نقاط قوت و ضعفش تلاش كرده و فیلم اولش را ساخته است، چطور می توانست در این جشنواره حمایت كرد تا سرخورده نشوند(روی یك فیلم خاص تاكید ندارم، منظورم فیلمهای مشابه این است)، و اصطلاحا دو روز دیگر امیر عباس ربیعی مجبور نشود فیلم كمدی بسازد بتواند در همین فضا كار كند و حرفهایش را بزند و احساس كند كه دیده می شود.
امیدوارم فیلم كمدی بسازد كه در محور مقاومت باشد.
*فیلمی كه ساخته است فیلم ژانر است و فیلم گونه است و جنسی از فیلمی است كه ما در سینمایمان كم داریم، یعنی هم دارد به سینما كمك می كند و هم در راستای اهداف جشنواره كار كرده است.
به قول یكی از داورها كه از بچه های انقلاب بود به من گفت كه عظیمی این دوره دموكراتیك ترین داوری صورت گرفت.
*یعنی دخل و تصرف از بیرون در آن نشد؟
بله، یعنی آنهایی كه تا الان در دوره های مختلف جشنواره برگزار كرده اند می گویند یكی از حقوق دبیر این است كه اصرار كند كه این یا آن یا این و... یا حتی بعد از اینكه آرا صادر شد خودش آرا را دستكاری كند، اما من به عنوان دبیر برای هیچ كاری این كار را انجام ندادم و به نظر داورها احترام گذاشتم، قواعدی كه لازم بود بیان كنم را در بیشتر جلسات توضیح دادم كه مثلا ما فیلمی را می خواهیم كه اینجوری و آنجوری باشد، بعد دیگر رها كردم و گفتم هرطور كه خودتان تشخیص دادید.
*منظور من بیشتر نقد به انتخابات نبود بلكه بیشتر از این باب گفتم كه چه برنامه ای برای حمایت از این چهره هایی كه شناسایی می شوند دارید.
در بحث سینمای سالنی؛ ما حدود 60 جایزه داشتیم و 4 جایزه آن برای سینما بود، یعنی نزدیك 56 جایزه برای خارج از این دایره بود پس آنها برای ما خیلی اهمیت داشتند، از مستند بلند، كوتاه گرفته تا بقیه كارها، دانه دانه كارها برای ما اهمیت داشت، نكته ای كه ما داشتیم این بود كه بعد از جشنوراه چكار كنیم؟ یكی از كارهایی كه طراحی كردیم كه انشالله بتوانیم انجام دهیم این است كه برای اولین بار در تاریخ جشنواره های ایران كه ما بعد از اتمام جشنواره یعنی از هفته آینده این كار را شروع خواهیم كرد این است كه برگزیدگان و كاندیداها و راه یافتگان را به تمام مراكزی كه در حوزه فیلم سازی دستی دارند معرفی كنیم، با این عنوان كه ایشان منتخب شده تا حداقل در جریان قرار بگیرند كه ما این برگزیده ها را داشتیم. ما هم اگر منابع مالیمان مقداری بهتر شود بنا داریم كه از خود كسانی كه در این جشنواره جایزه گرفتند و كاندیدا یا راه یافته شدند از بین اینها كارهایمان را درست كنیم.
*در سینمای دنیا مثلا هالیوود كه جریان غالب سینمای جهان است، شما كمتر فیلمی را می توانید پیدا كنید كه خلاف منافع ملی مثلا امریكا ساخته شده باشد، حتی اگر در آن نقد یا فساد و .. باشد در نهایت یك ناجی می آید و خانواده، دستگاه پلیس، CIA و ... را نجات می دهد، از طرف دیگر مثلا ما فیلم ساز و كارگردانی مثل جورج كلونی داریم كه خیلی ها دلشان برایش می رود و من هم به عنوان بازیگر او را خیلی دوست دارم، او علنا عضو حزب دموكرات است و فعالیت سیاسی می كند، یعنی پست سیاسی دارد ولی فیلم علیه جمهوری خواهان می سازد و در فیلم های سرگرم كننده كار می كند، ولی همان آدم زمانی كه از مرزهای امریكا بیرون می آید و می خواهد فیلمی بیرون از امریكا بسازد دیگر دموكرات یا جمهوری خواه نمی گوید بلكه می گوید مرزهای كشور امریكا و منافع كشور امریكا و مثلا تهیه كننده فارگو می شود كه در مورد سفارت امریكا در تهران است. ما چقدر توانسته ایم در سینمای كشورمان فیلم سازی تربیت كنیم كه نگاهش این باشد كه من هرچقدر هم در داخل اختلاف نظر با طیف های مختلف داشته باشم نباید وجه ملی را فراموش كنم و بلد باشم این وجه ملی را به فیلمی تبدیل كنم كه هم مخاطب دارد و هم جذاب است و هم مؤلفه های ملی در آن رعایت شده است. شاید یعضی از این فیلمها كه در جشنواره جایزه گرفتند را بشود به این رویكرد نزدیك دانست. فكر می كنید محصول جشنواره مقاومت می تواند تولد فیلم سازهایی با این نگاه باشد؟
جان و سخن از زبان ما می گویید، این فرمایش شما خواسته ای است كه ما داریم. ما می گوییم كه مثلا اگر من با شما اختلافی دارم این اختلاف داخل خانواده است، یعنی ما در خانه دعوا كنیم و به سر و كله هم بزنیم اما زمانی كه از این خانه بیرون می رویم باید حواسمان باشد كه اركان این خانواده و حدود و شرایط این خانواده حفظ شود. متاسفانه در بعضی موارد اینگونه نیست و آنها برای خودشان این حق را قائل هستند كه هر حرفی را حتی اگر به ضرر جامعه اسلامی و كشورمان باشد هم بزنند. مثلا طرف با حبیب كاسه ساز(؟) مشكل پیدا می كند بعد علیه تمام ارزش ها حرف می زند و این معلوم است كه سطح قابل اعتنایی ندارد.
*ما چرا چنین فیلم سازی نداریم یا كم داریم؟
به نظر می رسد كه ما نیاز به یك بحث های جدی و مفصلی داریم. آن كسانی كه در جمهوری اسلامی وظیفه نیروسازی و تربیت نیرو دارند؛ ما اگر دانه لوبیا را در آب بكاریم لوبیا می دهد در زمین حاصلخیز هم لوبیا می دهد ولی اگر گلدانی درست كنیم و خاك برگ در آن بریزیم هرچیزی در آن بكاریم سبز می شود، آموزش دادن هم مثل آن گلدان است، اما اگر ما نیروهایمان را طوری تربیت كنیم كه درست بفهمند و درست تشخیص دهند و درست به كار گیرند این مشكلات پیش نمی آید، ما مشكل تربیت نیرو داریم نه مشكل آموزش نیرو! سالی دو هزار فارغ التحصیل سینما چیز كمی نیست ولی چندتا از اینها تربیت شده عملی هستند تا بتوانند كار كنند. بنابراین این یك كار خیلی جدی است.
*شما در جشنواره مقاومت به این فكر كرده اید كه خودتان یك قدم برای تربیت نیرو بردارید؟
بله. جشنواره دو وظیفه دارد: یك وظیفه فضا سازی است و یك وظیفه تبیین و توضیح است كه آن چیزهایی است كه ما برای آن جشنواره برگزار كردیم، ما در تمام آن نگاهی كه در داوری و انتخاب و برگزیده ها داشتیم به این فكر كردیم كه آن چیزی را انتخاب كنیم كه متناسب با اهداف جشنواره باشد.