ششمین قسمت از برنامه "پرانتز باز" با موضوع تاثیر جامعه، مخاطب و فیلمساز در سینما به تهیهكنندگی و سردبیری مارال دوستی، از رادیو نمایش پخش شد.
به گزارش روابط عمومی رادیو نمایش، این برنامه به صورت زنده در محوطه باغ فردوس اجرا شد و در این قسمت به تاثیر جامعه، مخاطب و فیلمساز در سینما پرداخت. اجرای این برنامه را نیما رئیسی بر عهده داشت و فرانك آرتا روزنامهنگار، علیرضا بهرامی شاعر و خبرنگارو نغمه دانش آشتیانی روزنامهنگار كارشناسان این برنامه بودند كه به صورت حضوری در محوطه باغ فردوس درباره موضوع برنامه به گفتگو نشستند.
در ابتدای برنامه نیما رییسی با طرح این پرسش كه جامعه مخاطب و فیلمساز كدامیك بر دیگری تاثیر دارند از كارشناسان برنامه خواست این موضوع را بررسی كنند كه كدامیك از این موارد در سینما تاثیر بیشتری دارد؟
علیرضا بهرامی در این رابطه گفت: از گذشته تا امروز بزرگترین هدف هنرهای نمایشی تفریح و سرگرمی بوده است. هنری كه بتواند در لا به لای ایجاد لحظات شعفانگیز حرف یا پیامی هم برساند. با مرور تاریخ آثار نمایشی میبینیم كه د رآثار شكسپیر هم این هدف وارد شده بود و آنها سعی میكردند برای جامعه پیامهای آموزشی داشته باشند. وقتی هنرهای نمایشی به صنعت سینما رسید تصمیم گرفتند جامعه را به سمتی هدایت كنند و سپس در تحولات اجتماعی تاثیرگذار باشند. این هدف در علوم ارتباطات هم نقشی كلیدی پیدا كرد. ایدئولوژیكترین فیلمهای عصر حاضر هم سعی میكند محصولی باشد كه لحظات مفرح داشته باشد اما پیامی هم برای مخاطب داشته باشد. مثلا فیلمهای فهرست شیندلر یا نجات سرباز رایان كه از نظر فنی و هنری سطح بالایی دارند و در لا به لای آن پیام خود را هم میرسانند.
نغمه دانش در ادامه گفت: در علوم ارتباطات سینما یك رسانه شناخته می شود. به زعم من سینما جامعهای كوچك در دل یك جامعه بزرگ است. سینما نمیتواند منفك از جامعه باشد. جامعه را هم مردمی میسازند كه بخشی از آنها مخاطب سینما هستند یا اگر نیستند باز هم ارتباط بین جامعه و سینما برقرار است.
رییسی افزود: مقصود كدام جامعه است؟ آیا لزوما هر فیلمی باید در هر جامعه ای مورد پذیرش باشد؟ سینمای ما بیش از اندازه محلی و ایرانی است.
دانش توضیح داد: جامعه منظور من جهان هستی هست. بستگی به نوع اثر و اینكه فیلمساز چه كسی است جامعه مخاطب آن را تاثیر میدهد. به هر حال تمام جوامع در دنیا اشتراكاتی دارند.
بهرامی در ادامه افزود: بحث تاثیر است. در سیمای فیلم فارسی اسطورههایی داریم كه فكر میكنیم با انقلاب فیلمهای آنها شكست خورد، اما در اوایل دهه 50 سیمای آنها شكست خورده بود. چون جامعه پیشرفت كرده بود. در دهه 60 هم تحولات اجتماعی بزرگی داشتیم. در دهه 70 و 80 جامعه مدرن شده بود.
دانش تاكید كرد: در دیدگاه كلاسیك رابطه بین سینما و جامعه را دو شكل بازتابی و شكلدهی میدانستند. شكل بازتابی عینا بازتاب جامعه در سینما بوده و مدل شكلدهی معتقد بود سینما باید جامعه را شكل بدهد. اما نظریه پردازان مدرن سینما را به مثابه جامعه میدانند. آنها معتقدند هر آن پرسشی كه از جامعه میتوان كرد باید از سینما هم داشته باشیم. اینجا بحث مسئولیت پذیری سینماگر بهوجود میآید و خیلی مهم است.
آرتا با اشاره به اینكه در همه زمانها بین سینما یا هنرهای نمایشی با مردم رابطه تنگاتنگی بوده است گفت: هرچه به زمان معاصر و مدرن نزدیك میشویم . هم سینما میتواند نمایندهی آرزوهای یك ملت باشد و هم میتواند اگر بخواهد مردم را تربیت كند . بدون شك سینما رابطه مستقیمی با بنیانهای فرهنگی و هنری یك جامعه دارد.
سینمای هندی كه ما مخاطب سینمای بدنه آن هستیم، ما به ازای فیلمهایشان در جامعه نیست. یعنی اگر در جامعه هند حضور داشته باشید متوجه میشوید كه صحنه، لباس، فیلمنامه و... این فیلمها شبیه آنچه در جامعه میبینیم نیست. اما در هالیوود امریكا سعی میكند در سینمای بدنه تجاری واقعگرایی كند.
تا به امروز در سینمای ایران جایی كه سینماگر میخواهد چیزی را به جامعه عرضه كند، به هنر به مثابه یك تجارت نگاه میكند. در واقع میخواهد پول در بیاورد و اینجاست كه بنیانهای این رابطه دچار تزلزل میشود.
در این بخش ابوالحسن داوودی در گفت و گویی تلفنی مهمان برنامه رادیویی «پرانتز باز» بود.
ابوالحسن داوودی:
فیلمساز باید تصویر جراحت ها را بیان كند
رییسی با اشاره به اینكه داوودی به عنوان فیلمسازی كه انواع فیلم در ژانرهای مختلف را داشته از وی پرسید: شما لزوما نخواستید فیلمی بسازید كه درد جامعه را بیان كند و بازتاب جامعه باشد و سینما برایتان صرفا یك ابزار برای سرگرمی كه از مسیر هنر عبور میكند نیست و استانداردی در ساختارش دارد بگویید نگاه شما به سینما از چه منظری است؟
داوودی در پاسخ گفت: این بخش كوچكی از تعریفی است كه برای سینما داریم . سینما مركبترین عنصر هنری- اجتماعی است كه در این 122 سال توانسته ارتباطش با مردم را برقرار كند. بخشی از ماهیت ارتباطی فضای مجازی هم همین سینما است. جنبه های مختلف سینما ناقض هم نیستند بلكه در كنار هم بخشی از تعریف سینما را دارند. مثلا اینكه برخی از وظایف اجتماعی را بر دوش سینما میگذارند این فقط بخشی از وظیفه سینماست. این تعریف برای من اولویت اول نیست. برای همین سعی میكنم در آثارم ارتباط جامعتری برقرار میكنم. مثلا فیلمی مثل تقاطع یا رخدیوانه یا مردبارانی اینها دغدغههای من بودند و به دلیل تعلق خاطری كه به مباحث جامعه شناسانه داشتم و در این باره تحقیق كرده بودم همیشه برایم جذاب بود كه از این منظر با مخاطب ارتباط برقرار كنم.
در این سالها فهمیدم سینما ارتباط با مخاطب گسترده است. به همین دلائل من هیچگاه سراغ سینمای اكسپریمنتال و خاص نرفتم. چون زبان ارتباطی عام را دوست داشتم. به همین دلیل در كمدی مثل نان عشق موتور هزار دغدغه ها و نگاه های اجتماع به سیاست را نشان میدهم. در این كمدی سرگرمی وسیله مهمی بود برای اینكه حرفهایی هم بزنم.
در ادامه فرانك آرتا پرسید: نگاه شما همیشه این بوده در آثاری باشید كه میخواهد با قشر گسترده ای از مخاطبان در ارتباط باشد. اما چرا داوودی كه فیلمهای با كیفیتی ساخته است به سراغ ساخت فیلمی مثل هزار پا میرود. داودی نان عشق موتور هزار چگونه به هزار پا میرسد؟
داوودی: طبعا این نظر و سلیقه شماست و بسیار محترم است. شما به عنوان منتقد باید این را هم درنظر بگیرید كه شما از جامعه نخبه و روشنفكر هستید كه مطالبات خاصتری را در سینما جستجو میكنند و سلایقشان محترم است. اما زمان طرح فیلمنامه هزارپا میدانستم چرا این فیلم را میسازم. دلیل ساخت این دو فیلم با هم تفاوت دارد. تصمیم داشتم فیلم سالم و استاندارد كمدی را بسازم كه بتوانم اوقات فراغت مردم را فارغ از مشكلاتشان پر كنم. زادبوم 8 سال توقیف بود و زمانی كه از توقیف در آمد در مسلخ قربانی شد. سینما مخاطب گستردهای دارد. باید هدف هر فیلم را مشخص كنیم. هدف ساخت هزار پا متفاوت بود.
دانش با اشاره به فیلم زادبوم گفت: امیدوارم اتفاق زادبوم برای آثار دیگرتان تكرار نشود. من سوال خانم آرتا را به شكل دیگری مطرح میكنم؛ در جامعه چه اتفاقی افتاده و مردم چه برسرشان آمده كه داوودی سال 65 كه پاییزان را میسازد، با داوودی 96 كه هزار پا را میسازد اینهمه تفاوت دارد؟ این تحولات چه بوده كه شما این چنین مسیر فیلمسازیتان را تغییر دادید تا با جامعه ارتباط برقرار كنید.
داوودی در پاسخ تاكید كرد: من به عنوان یك فیلمساز تفاوتی با آحاد جامعه ندارم. حاصل كار من ممكن است مخاطب بیشتری از مردم كوچه و بازار داشته باشد. این تغیر و تاثیرات بر همه چیز بوده و روی من هم بوده است. گذر از این تغییرات برای ما به سختی بوده. در نظر داشته باشید نمایش بسیاری از اصول اولیه انسانی - ارتباطی در سینما ممكن نیست. به عنوان مثال یك فیلم خانوادگی یا عاشقانه كه میسازید و ارتباطات دو عاشق یا مناسبات خانوادهها را كه نشان میدهید حق نشان دادن خیلی چیزها را نداریم و در این سالها مجبور شدیم كه موقعیتهای جدیدی بسازیم در این موارد. پس من از خودم حرف نمیزنم از 4 دهه ای صحبت میكنم كه این فشارها با سینما متناقض بود است. پس همین فشارها و تغییرات سیاسی و اجتماعی تاثیرات متفاوتی هم بر ما داشتهاند. هر جایی كه برای من امكان این بوده به شیوهای بتوانم با تماشاگر ارتباط برقرار كنم كم كاری نكردهام. در مورد من اینگونه نبوده كه هزار پا به خاطر پول ساخته شده باشد. من و همسرم هردو كامند بازنشسته صدا وسیما هستیم و زندگیمان به گونهای است كه احتیاجی نداریم. من سعی كنم بتوانم خودم را بروز دهم. عقیده دارم فیلمساز چریك نیست كه برای عقایدش اینقدر بجنگد تا یا خودش یا رقیب را از پا دربیاورد. سینماگر باید مثل آب روان باشد و ارتباطش را گسترش دهد.
وی افزود: من سعی میكنم در یك قالب نمانم چون همه این جنبهها برای من ارزش دارد. اگر قرار است سینما در مباحث اجتماعی هم چیزی را مطرح كند. وظیفه فیلمساز درمان نیست بلكه باید تصویر جراحت ها را بیان كند. اما درمان آنها وظیفه فیلمساز نیست و در عرصه هنر جای نمیگیرد. ممكن است فیلمسازانی باشند كه این كار را كرده باشند اما راه من این نیست.
آرتا افزود: درباره صحبتهای آقای داوودی باید بگویم ایشان فرمودند ما در فیلمها نمیتوانیم اصول اولیه انسانی مثل روابط معمول زن و مرد یا مناسبات را نشان دهیم. در سینمای ایران وقتی كه درامی در ارتباط با زندگی واقعی باشد همیشه با اما و اگرها است. اصل سینما نمایشدادن است. سینما باید چیزی را به وضوح و عینیت نشان بدهد كه ما شرایط نشان دادنش را نداریم. مخاطب امروز خودش را محدود به فیلمهای ایرانی نمیكند. او به دلیل تكنولوژی امروز با جهان در ارتباط است و باهوش و توانمند است. مخاطب مقایسه میكند و جایی كه فكر میكند فیلمساز باید با او صادق باشد با تناقض مواجه میشود و اثر را پس میزند. مخاطب شناسی رابطه مستقیمی با بنیاهای فرهنگی جامعه دارد. همه قوانین و عرفهای نوشته و نانوشته در سینما هوار شدهاند. حالا سینمای ایران با همه این مشكلات چه طور میتواند فیلمی با مخاطب جهانی بسازد. اكثر فیلمهایی كه در جشنوارههای جهانی نمایش داده شدند هم مخاطبان خاص و اكرانهای محدود داشتند.
رییسی در واكنش به صحبتهای آرتا گفت: ما فیلمی از سینمای بدنه نداریم كه در اكران جهانی هم موفق باشد.
آرتا تصریح كرد: فیلمهای هنری هم نمیتوانند مخاطب عام جهانی داشته باشند. مخاطب شناسی و جذب مخاطب از سوی فیلمهای ایرانی با مشكلاتی مواجه است.
بهرامی در واكنش به ارتا گفت: ما در كنار مباحث محتوایی باید بحث ساختار سینما را هم داشته باشیم. سینما با درامهای قوی شكل میگیرد. اگر بگوییم سینما سه پایه اساسی دارد یكی درام است. مثلا سینمای سهراب شهید ثالث كه مخاطب خاص از آن لذت میبرد، نمیتواند سینمای موفقی برای مخاطب عام باشد. عباس كیارستمی كه معروف است با فیلمهایش به جنگ سینمای پر خرج هالیوود رفته است باز سینمایش درامی قوی دارد. مثلا طعم گیلاس یا خانه دوست كجاست كیارستمی قصه دارد و غافلگیركننده است. این فیلمها میتوانند مخاطب داشته باشند. غافلگیری عنصر مهمی است در سینما، فیلمهای موفق جهانی را ببینید كه در غافلگیری چه قدر موفق عمل میكنند. مثل فیلم هفت یا دارودستهنیویوركیها یا روزیروزگاری در امریكا. یا مثلا سینمای وسترن كه فراموش شده بود با اضافه كردن عنصر غافلگیری به اوج خود برگشت و مخاطبانش را جذب كرد. فیلم زادبوم كه پس از ده سال پخش شده در زمان خودش میتوانسته فیلم تاثیرگذاری برای جامعه باشد. فیلم لژیونر كه 10 سال توقیف بود و بعد اكران شد دیگر جذابیتی نداشت. عنصر سوم جذابیتهای تصویری است كه آقای میركریمی در خیلی دور خیلی نزدیك از این عنصر استفاده میكند. وقتی این سه عنصر كنار هم نباشند یك جای كار لنگیده و اثر سینمایی شكستخورده بوده.
دانش در مخالفت با بهرامی تاكید كرد: درباره موفق نبودن فیلمهای سهراب شهید ثالث با شما موافق نیستم. این بحث باید در برنامهای جدا مورد بحث قرار بگیرد.
بهرامی پاسخ داد: وقتی شما مخاطب نداشته باشی سینمایت سینمای محفلی میشود.
آرتا در واكنش به بهرامی گفت: در صورتی كه دولت ها بتوانند از سینمای هنری به عنوان مثال آثار سهراب شهید ثالث كه شما مثال زدید حمایت كنند در دراز مدت میتواند به سینمای بدنه كمك كند. در فرانسه دولت سوبسید میدهد به سینمای فرهنگی. فیلمهای ژان لوك گدار باعث شد بعدها سنت كلیپسازی برای خوانندهها از فیلمهای ایشان تاثیر بگیرد.
در این بخش مصطفی كیایی در گفتگویی تلفنی مهمان برنامه رادیویی «پرانتز باز» بود.
مصطفی كیایی:
كارگردانان باید به سراغ ژانرهای سینما بروند
كیایی درباره بحث ژانر و سینمای بدنه در ایران گفت: سینمای جریان اصلی در دنیا یعنی سینمایی كه ویژگیهای اصلی را دارد و قرار است مخاطب گسترده داشته باشد مورد علاقه من است. سینمای قصه گو، سینمای فیلمهای خیلی خوب هالیوود كه برای من جذاب هستند. در سینمای ما سینمای ژانر فراموش شده و گونههای رایج دو سه مدل فیلم است كه تعاریف جدیدی هم برایشان داریم مثلا سینمای اجتماعی یا معنا گرا و ... و فكر میكنم دلیل افت سینمای ایران این است كه مخاطبان علاقهمند به ژانرهای مختلف آثار مورد علاقهشان را در سینمای ایران پیدا نمیكنند. كارگردانان ما باید به سراغ ژانرهای اصلی سینما بروند و در ژانرهای مختلف فیلم بسازند.
وی افزود: اگر تولیدات سینمای ایران 100 یا 150 فیلم در سال باشد حدود دو سوم این فیلمها، فیلمهایی هستند كه قرار نیست جریان سینما را به جلو ببرند. در تمام دنیا این ماجرا برعكس است. یعنی سینماهای فیلمهای خاص و هنری قالبتر هستند. در سینمای ایران قصه گریزی وجود دارد كه به سراغ مخاطب عام نمیرود. ما در ایران سینما ی ژانر كم داریم. باید تجربه كنیم. در دهه 60 و 70 بیشتر بوده اما در ده پانزده سال گذشته فقر ژانر داریم. باید قدمها در این راه برداشته شود.
رییسی با تاكید بر اینكه فیلمهای خاص چه بلایی بر سر مخاطب آورد كه باعث شد مردم به سراغ فیلمهای سخیف بروند گفت: با اكران این فیلمها مردم به عنوان مخاطب، بد تربیت شدند.
بهرامی با تاكید بر اینكه سینمای شهید ثالث محكوم به شكست بود. گفت: درباره سینمای فرهنگی باید در یك برنامه به صورت مجزا صحبت كنیم.
دانش افزود: واژه مردم به خصوص در گفتار نخبگان مصادره میشود. این مردم رنگین كمان ارزشمندی هستند. همه طیفهای یك جامعه باید نیازشان را در محصولات فرهنگی جامعهشان پیدا كنند. در كشورهایی كه صنعت تصویرشان ملی است، این رسانه باید تمام اقشار آن جامعه را پوشش دهد. وقتی درسینما شكل دولتی- حكومتی داریم باید همه اقشار را پوشش دهد، هم نخبگان و هم مخاطبانی كه سینما را برای سرگرمی میخواهند باید تولیداتشان را داشته باشند. در 4 دهه اخیر سهم تولیدات سینمای آوانگارد یا با مخاطب خاص كمتر از سینمای جریان بدنه بوده و امكانات كمتری هم بهشان اختصاص پیدا كرده است. وی گفت: تعداد سالنهای سینما در سراسر كشور كه به فیلمهای هنری و تجربی اختصاص داده شدهاند را با تعداد سالنهایی كه فیلمهای تجاری و بدنه را اكران میكنند مقایسه كنید. این تبعیض حتی در تولیداتی كه وامهای دولتی (فارابی) دارند هم وجود دارد.
رییسی ادامه داد: به نظر من این شكل از سینما مخاطب را به جایی رساند كه چون ما سینمای استاندارد به او نمیدهیم از بین سینمای هنری سینمای كمدی را صرفا انتخاب كردند. برای همین فیلمهای كمدی سخیف فروش بالایی دارند.
آرتا در پاسخ به رییسی گفت: انگار واژه مردم پتكی شده بر سر فیلمسازانی كه میخواهند نگاه متفاوتی داشته باشند. هر كشوری نیاز دارد بخش سینمای بدنه متفكرش را قوی كند. در دعوای بین سینمای بدنه و سینمای اهل تفكر مقصر برخی از مسئولان هستند كه كارشان را به خوبی انجام ندادند. بهرام بیضایی هر ده سال یكبار فیلم میساخت. پس از ساخت آخرین فیلمش هم بلایی بر سر او آوردند چرا كه معتقد بودند فیلمهایش پرمخاطب نیست. بعد از اینكه با او صحبت كردند گفت: وقتی شما میگویید مردم نیامدند فیلم من را ببینند نمیدانید چه صفایی به فیلمفارسی سازان میدهید. مگر سینمای هنری ما چه قدر سالن دارد كه بگوییم فیلم دیده شده یا نه؟
رییسی با تاكید بر سینمای ژانر گفت: اگر ما به سینمای ژانر توجه بیشتری میكردیم و اینقدر سینمای پیامدهنده و هنری و عمیق مطرح نمیشد و در شرایط استاندارد جلو میرفتیم شاید امروز مجبور نبودیم برای جذب مخاطب، فیلم كمدی سخیف بسازیم.
بهرامی د رپاسخ به آرتا گفت: در كارنامه آقای بیضایی فیلم آخرشان فیلم قوی نیست و بیانیهای است درباره سینما كه جنبه هنری ندارد.
وی در پاسخ به موضوع رسانه و سینما كه دانش مطرح كرده بود گفت: در عوامل برون سازمانی موثر در محتوی در رسانه چند مقوله داریم:
1.سلیقه مخاطبان: آقای ابوالحسن داوودی با فیلم نان عشق موتور هزار فضای سینمای كمدی را تغییر داد. اما در هزارپا به دنبال سلیقه مخاطبان و كمدی كه وجود داشت رفت و اثری به جامعه اثری كه وجود داشت اضافه كرد. ما درباره سلیقه مخاطب نه باید چكشی باشیم و چیزی را به او تحمیل كنیم و نه اینكه مخاطب را به هر سمتی بكشانیم.
2. صاحبان قدرت و ثروت: كنار قوانین موجود در جامعه، كسانی هستند كه صاحب قدرت هستند. بودجه و پول و اعتبار دست آنها هست و آنها تصمیم میگیرند كه شما چه نوع سینمایی داشته باشید.
در این بخش سید جمال ساداتیان روی خط تلفن مهمان برنامه رادیویی «پرانتز باز» بود
سید جمال ساداتیان:
فیلم اندیشهمحور را سانسور میكنند
رییسی از ساداتیان خواست درباره مثلث جامعه، مخاطب و فیلمساز بگوید. اینكه تاثیرگذاری این سه وجه مثلث به چه صورت است؟
ساداتیان در پاسخ گفت: بخشی اقتصادی است و بخشی سلیقهای. هر اثر هنری كه ساخته میشود باید به این فكر كند كه چگونه میتواند درجامعه تاثیرگذار باشد و مخاطب خودش را داشته باشد. آثار هنری با مخاطب زندهاند. ما باید جامعه را رصد كنیم كه بفهمیم چه آثاری را باید تولید كنیم كه بتواند تاثیرگذار باشد. مردم ما معمولا موضوعات و دغدغههای اجتماعی را ترجیح میدهند. ما حتی اگر بتوانیم 5 یا 6 درصد جامعه را تحت تاثیر قرار بدهیم، هم توانستهایم گیشه داشته باشیم و هم تاثیر در جامعه.
بهرامی ضمن اعلام خبر موفقیت فروش فیلم متری شش و نیم در اكران عمومی در سینماهای فرانسه گفت: ما معمولا اكران فیلمهای موفق ایرانی را كه در جشنوارهها داریم كمتر منجر به اكران عموم در كشورهای دیگر میشود اما خوشبختانه در اكران متری شش و نیم در فرانسه توفیق حاصل شده است. این خبر را از نقدهایی كه در نشریات فرانسوی منتشر شده متوجه شدیم. آنها نوشتهاند پلیسی كه معادی نشان در متری شش و نیم داده و عصیانی كه در فیلم هست مورد توجه آنها قرار گرفته است شما فكر میكنید با توجه به شرایط همهگیری كرونا چرا اكرانن این فیلم در فرانسه با اقبال عمومی همراه بوده است؟
ساداتیان گفت: مردم در ایران فیلم متری شش و نیم را دوست داشتند چون پلیسی كه در فیلم نشان دادیم مورد قبول مردم بود. پلیسی كه كلیشهای نبود و واقعی بود. جنس آدمهای این فیلم مورد قبول مردم بود. مواد مخدر در همه كشورها موضوع مهمی است. برای همین متری شش و نیم در كشورهای دیگر هم مورد اقبال قرار گرفت. بر اساس نظر پخش كننده فرانسوی سه گروه سینمادار در فرانسه فیلم را دیدهاند و با آن ارتباط برقراركردهاند. آنها معتقد بودند بخشهای آموزشی فیلم برای فرانسه خوب است و به لحاظ ساختاری و ظاهری هم آن را قبول داشتند. الان 3 روز است كه فیلم در فرانسه اكران شده و تا امروز عصر استقبال مردم از فیلم بسیار خوب بوده است.
آرتا درباره موضوع واقعنمایی در سینما از ساداتیان پرسید: ما در واقع نمایی در فیلمهای ایرانی در برخی موارد دچار مشكلاتی هستیم. میدانیم كه زمان ساخت و اكران متری شش و نیم هم مشكلاتی بود. تهیه كنندهای مثل شما چه قدر میتواند با محدودیت ها و سدها بجنگد تا بتواند فیلمی بساز كه مخاطب ایرانی و خارجی خودش را جذب كند؟
ساداتیان د رپاسخ گفت: میگویند چرا فیلمهای ما محدود به اكران در جشنوارههای خارجی شده و نمیتوانیم در ایران اكران كنیم؟ آثاری كه من تولید میكنم آثاری هستند كه صرفا جنبه سرگرمی ندارند و در لایههای مختلف حرفهایی هم برای گفتن دارند. هرگاه در ایران فیلمی ساختیم كه خواسته با اندیشه حرفی بزند یا پیامی داشته باشد،گرفتار ممیزی و سانسور شده است. برای متری شش و نیم، 6 ماه طول كشید تا پروانه بگیرم.
وی افزود: برای طی كردن پروسه اداری امور ساخت و اكران فیلم مسئولانی هستند برای اینكه این پروسه را تسهیل كنند. اما افراد در حوزهها و مراكز مختلف در این حوزه دخالت میكنند به جز مسئولان آن. همه در حوزه فرهنگ دخالت میكنند. وقتی فیلمها را از اهداف اولیه دور میكنند، فیلمها ممكن است شكست بخورند . متری شش و نیم 20 دقیقه حذفی داشت و كارگردان ما از این قضیه شاكی بود. ما باید آثاری را تولید كنیم كه با مخاطب ارتباط سمعی بصری ومحتوایی برقرار كند. وی ادامه داد: تمام لوكیشنهای متری شش و نیم ساخته شده بود و نتوانستیم از لوكیشنهای آماده استفاده كنیم، چون همه جا روی سناریو اظهار نظر میكنند و مشكلاتی پیش می آورند. امروز اگر این فیلم در فرانسه نمایش داده میشود پرچم جمهوری اسلامی ایران افراشته شده و مردم فرانسه فیلم ایرانی میبینند. پیش از این هم سینماگران ما موفق بوده اند. این فیلم در 260 سینمای فرانسه اكران شده این میتواند ریلی باشد برای پیشرفت در حوزه اقتصاد فیلمهای ایرانی در دنیا.
دانش گفت: سه سال است كه نه سریالی برای پلتفرمها و نه فیلم سنمایی ندارید. آیا كار جدیدی در دست دارید؟ برایم جالب است كه بدانم بعد از این سراغ چه موضوعاتی میروید؟
ساداتیان پاسخ داد: باید قصه هایی كه به دستم میرسد مناسب و جذاب باشد. باید حرفی داشته باشد كه مناسب شرایط اكنون جامعه باشد. مواردی هست كه در حال بررسی آنها هستم. فیلمنامهای هم برای شبكه نمایش خانگی دارم كه منتظر مجوز آن هستم.
در ادامه این برنامه علیرضا بهرامی با اشاره به اینكه فیلم متری ششونیم به جز سرگرمی پیامهایی داشت گفت: متری شش ونیم به دولتمردان هشدار داد كه تبعیض و تضاد طبقاتی میتواند باعث میشود جوانان جامعه محروم برای رسیدن به آرزوهایشان و زندگی بهتر به قاچاق مواد مخدر روی بیاورند و به جوانان هم میگوید سرنوشت قاچاق مواد مخدر محكوم به شكست است.
وی درباره بحث اكران فیلمهای هنری و تجربی افزود: بحثی كه در سینما داریم این است كه فیلمهای گروه هنروتجربه میگویند باید به ما اكران بدهید. گروه هنروتجربه یكی از اتفاقات خوب چند سال اخیر سینمای ایران است. اما طرف مقابل هم میگوید ما چرا باید اكران را در اختیار فیلمی بگذاریم كه نمیتواند خرج خودش را هم دربیاورد؟
وی ادامه داد: درباره صحبت آقای كیایی كه اشاره كردند كه چرا مردم فقط سینمای كمدی را دنبال میكنند باید بگویم این ایراد ندارد. ایراد این است كه چرا سینمای كمدی ما این كیفیت را دارد است. سینمای كمدی امروز ما دو وجه دارد یك بخش بازی با الفاظ است كه از سیاه بازی برداشت شده و بخش دیگر لودگی و شوخی دستی است و با این حال انتظار دارند مخاطب بخندد. طنز موقعیت در سینمای كمدی دیگر وجود ندارد. در گذشته فیلمهای كمدی خوبی داشتیم مثل زرد قناری، خارج از محدوده یا اجاره نشین ها و... با احترام به نویسندگان كمدی مثل آقای قاسمخانیُ خدابیامرز آقای الوند یا آقای ژوله است باید بگویم این نتیجه غفلت نویسندگان طنز ما از ادبیات طنز ما است. اگر نویسندگان طنز ما سهمی در سینمای كمدی داشتند كه گردانندگان این فیلمها بگویند این فیلمها شانه تخممرغی است.
رییسی گفت: موافقید كه سریالی مثل پایتخت در این زمینه موفق بوده است؟
بهرامی در پاسخ به رییسی گفت: بله در پایتخت همه عوامل از متن تا كارگردانی و انتخاب بازیگر و ... توانستند خود را تا حد استانداردی بالا بكشند. در روند فیلمسازی ما باید حد میانه را داشته باشیم. باید اصول بدیهی رعایت شود كه نمیشود.
دانش درباره بحث سینمای هنر و تجربه و در پاسخ به علیرضا بهرامی گفت: گفتمان درباره فیلمهای هنر و تجربه باید در یك برنامه جدا انجام شود. مطرح كردن موضوعی كه امشب نمیتوانستیم ابعاد مختلفش را بررسی كنیم بیرحمانه بود.
وی درباره بحث سینما، مخاطب و جامعه گفت: باید بگویم ما در جهان هستی امر خنثی نداریم و سینما هم نمیتواند خنثی باشد. سینما باید مسئولیت اجتماعی را باری بر دوش خودش بداند. این مسئولیت اجتماعی میتواند در قالب گفتمان انتقادی خودش را نشان دهد. این انتقاد به معنای این است كه باید سوی دیگری از یك ماجرا را ببینیم. پس سینما باید در هر ژانری كه هست درون خودش گفتمان انتقادی داشته باشد.
وی افزود: سینما در هر ژانری كه هست، در عین اینكه باید سرگرم كننده باشد، باید سطح سلیقه مخاطب را هم بالا ببرد. سینما باید آینده جامعه را هدفگیری كند و كمك كند آینده بسیار روشنتری باشد. سینما میتواند كمك كند بحرانهای جامعه از قبل پیشبینی شوند، مثل سینمای مستند كه بحران آب كنونی را در ایران پیشبینی كرده بود.
آرتا در پایان گفت: من همچنان با آقای رییسی و بهرامی درباره سینمای هنری مخالفم و این مساله باید در یك برنامه جدا بررسی شود. اگر میخواهیم سینمای بالنده داشته باشیم كه هم سینمای بدنه و هم سینمای هنری موفقی داشته باشد، متولیان باید به اندیشه اهمیت بدهند.
«پرانتزباز» به تهیهكنندگی و سردبیری مارال دوستی و با حضور منتقدان ، روزنامه نگاران، خبرنگاران و هنرمندان، هر جمعه ساعت 21:00 از گروه برنامههای مستند و تركیبی_نمایشی رادیو نمایش و بهصورت زنده از موزه سینما بر روی آنتن میرود.