نامدار پسر چهار ساله ی بد سرپرستیه كه ازطرف بهزیستی مدتی كنارخونواده ی امیری و فرزندانش زندگی می كرده و حالاكه شرایط زندگیش بهتر شده و پدربزرگش میخواد سرپرستی اون و مادرشو به عهده بگیره،عرفان نمیدونه چطور خبرترك نامدار رو به خانوادش بده...
عرفان بعد از اداره، با ماشین بصورت تاكسی گردشی تا دیر وقت كار می كنه و تقریبا خونه نمیاد ...
عرفان و مریم باید تا یكماه دیگه جهیزیه مهتاب رو آماده كنند و براش جشن عروسی بگیرن. از طرفی ...
بعد از شنیدن خبر بارداری مریم، امیر علی قهر كرده و به خونه مادربزرگش میره. از طرفی مهتاب ...
بعد از رفتن نامدار، خانواده امیری حسابی بی تابی می كنند. طوریكه مریم حالش بد میشه و مجبور ...