ناهیدزن تنهایی است وتنها دلخوشی اش بهنام،برادر زاده اش است.او كه تصمیم دارد از ایران برود،ناهید را راضی می كندكه بخشی ازخانه تاریخی را اجاره بدهد،الهه كه دانشجوی كم بضاعتی است برای اجاره یكی ازاتاق هابه آنجا می آیدامابهنام مانع میشود...
عمه و دخترها از بودن در كنار هم بسیار خرسند هستند تا اینكه دانشگاه با تهیه خوابگاه از تمام ...
عمه ناهید با اجاره دادن بخشی از خانه اش به دخترهای دانشجو سبب نارضایتی برادر زاده اش بهنام ...
عمه ناهید علیرغم رضایت برادر زاده اش بهنام خانه اش را به چند دختر دانشجو اجاره می دهد. بهنام ...
عمه ناهید با نیت كمك به كسب و كار برادر زاده اش بهنام حاضر میشود، خانه تاریخی و ارزشمندش ...