خانواده خادمی تصمیم میگیرند با توجه به مشكل پیش امده تقسیم كار میكنند در حالی كه بهادر برای درمان سرطان از دخترش كمك میگیرد افاق به تنهایی به مباره با سنجری میرود كه ادعای ملك انها را دارد و افاق به سراغ خانو وكیلی میرود تا به انها كمك كند