جسد علی اصغر سرابی پس از جند روز در مغازه سمساری خود پیدا میشود با برسی های سروان امیری متوجه میشود حمید شاگرد سابق سمساری در مرز باشماق مشغول انجا م معامله قاچاق بوده از طرفی شخصی به نام ابراهیم كه با پای خود به دادگاه امده
نرگس تك دختر آقای سرابی به سراغ برادرش میرود تا سراغ پدر را بگیرد زیرا نگران پدرش است. آقای ...