سرمد مدیر ساختمان شماره نود و نه از زبان آقای قاسمی بنگاهی محل شنید آپارتمان آقا سرمد و همسایگانشان مشكل مهمی دارد و آنها میتوانند به بهانه ای ساختمان را ارزان از همسایه ها بخرند و به شهرداری با قیمت گزافی بفروشند
مونا دختر آقای احمدی موضوع را به پدر و مادرش گفت و آنها عصبانی از این وضعیت تصمیم گرفتند ...
مونا دختر آقای احمدی كه قبلا هم به حیله ی آقا سرمد مشكوك شده بود به شهرداری رفت و در آنجا ...
آقا سرمد پس از اینكه مطمئن شد همسایه ها همه به خاطر حیله ی طراحی شده راضی به فروش آپارتمانهایشان ...