كوروش سلیمانی در «استودیو هشت»: بیایید برای هم خیر بخواهیم

كوروش سلیمانی با اشاره به شرایطی كه به علت شیوع ویروس كرونا در دنیا ایجاد شده است،می‌گوید: بیاییم برای هم خیر بخواهیم و هوای یكدیگر را بیشتر داشته باشیم، شاید دنیای ما از این معرفت‌ها و مهربانی‌ها خالی شده كه دچار این دست از بلایا شده ایم.

1399/08/05
|
12:16

به گزارش ایسنا، كوروش سلیمانی اخیرا در یك فیلم تلویزیونی به نام «مسلوب» بازی كرده و پارسال نیز در كاری به نام «ایل دا» در چند قسمتِ اولِ آن ایفای نقش كرده بود.

سلیمانی سال گذشته همچنین در تئاتری به نام «سكوت سفید»، با مضمون تنهایی انسان مدرن، ایفای نقش كرد. او با حضور در برنامه رادیویی «استودیو هشت» درباره موضوع «تنهایی» گفت: آن نمایش بر اساس نمایشنامه‌ای از تام استوپارد به نام «آرامش از نوعی دیگر» بود كه برای اجرا نام «سكوت سفید» را برایش انتخاب كردند. این نمایش در مورد شخصیتی به نام جان براون بود كه برای تنها بودن، خلوت كردن و استراحت به بیمارستان می‌رفت.

سلیمانی ادامه داد: امروزه بشر تحت تأثیر هجوم رسانه‌ها، اخبار و اتفاقات مختلف، در حال از دست دادن شخصیت خود است و همه انسان‌ها در حال پیدا كردن ویژگی های شخصی یكسان هستند. امروزه انسان‌ها به همه اتفاقات واكنش یكسان نشان می‌دهند، در حالیكه تنها تا حدی لازم است كه انسان در جریان اتفاقات قرار بگیرد و مابقی زایشی است كه در تنهایی رخ می‌دهد. تنهایی‌ مدنظر در این نمایش، تنهایی‌ای بود كه برای بشر لازم است. به این معنا كه چون بشر تنها به دنیا می‌آید و تنها از دنیا می‌رود، اساسا و ذاتا تنهاست و در بعضی از موارد درك و پرداختن به این نوع از تنهایی باعث بزرگ شدن روح انسان می‌شود.

او اضافه كرد: درواقع گاهی انسان نیاز دارد به خود رجوع كند و با خودش خلوت كند، همانطور كه در طول تاریخ بزرگان، فلاسفه، انبیا و انسان‌های تاثیرگذار ، شب‌ها حداقل ساعتی به آسمان خیره می‌شدند و در تنهایی خود به فكر فرو می‌رفتند كه كجا هستند، چه كسی هستند، چه كاری می‌كنند.

این بازیگر در ادامه بیان كرد: این تفكری است كه امروزه بشر از آن محروم است و باعث شده كه انسان‌ها به مسائل اساسی خود كمتر فكر كنند. نمایش سكوت سفید هم در همین راستا بود و قصد داشت كه تلنگری برای انسان‌ها باشد تا به روح خودشان توجه كنند.

سلیمانی افزود: ما باید در جایی صبر كنیم و به پشت سر نگاه كنیم كه چه كارهایی انجام دادیم؟ چقدر گل لگد كردیم و چقدر گل كاشتیم؟ چقدر قلب شكستیم و چقدر قلب‌ها را گرم كردیم؟ همین موارد باعث معنی پیدا كردن انسان می‌شوند. ما همیشه به جای بودن به داشتن فكر كردیم؛ یعنی تعریف ما از آدم‌ها این است كه چه چیزی دارند و هیچ وقت فكر نمی‌كنیم كه چه هستند، گرچه این مساله خیلی مهم است.

او در پایان گفت: اگر در هر سختی و بلایی دلمان روشن باشد، آسان می‌گذرد اما اگر در آسوده‌ترین شرایط باشیم و هیچ مشكلی نداشته باشیم ولی دلمان تیره، كدر و بدخواه باشد انگار در جهنم هستیم. ای كاش در فرصت‌هایی كه اجبارا به دست آمده به این فكر كنیم كه در حد خود، به عنوان یك شهروند، چقدر به شهروند دیگری احترام می‌گذاریم، چقدر اگر كالایی گران شده اما با قیمت قبل خریداری شده، سعی می‌كنیم با قیمت قبلی آن را بفروشیم؟ چقدر در فكر خودپسندی و خودخواهی و مال‌اندوزی نیستیم؟ اگر به این موارد فكر كنیم احتمالا بعد از كرونا می‌شود انتظار داشت خیلی بلاهای دیگر از سر مملكت برود.

انتهای پیام

دسترسی سریع