امین سلمانی و اكوان رنگرز با كشتی به شهر خلیج خاكستری می روند كه از نظر جغرافیایی پرت و از نظر صنعت و پیشه محدود است و بازار خوبی برای كار دارد. امین سلمانی با درستی و مردم داری كاسبی كوچكی برای خودش دست وپا می كند و دوستان جدید بین كسبه می یابد و زندگی مختصر و راضی كننده ای می سازد در خلیج خاكستری رنگ گران است و بیشتر مردم لباسهای طیف خاكستری و سفید وسیاه می پوشند و فقط مردمان ثروتمند توانایی پوشیدن لباس های رنگی را دارند. اكوان موقعیت درخشان شغلی دارد. با حمایت حاكم یك كارگاه رنگ رزی راه...
بیشتر ...