گفت و گو با محمد مسلمی در استودیو هشت رادیو نمایش
محمد مسلمی مهمان استودیو هشت رادیو نمایش شد.
محمد مسلمی در گفت و گو با استودیو هشت در مورد شروع كار برنامه فیتیله گفت : ما قبل از اینكه برنامه تلویزیونی داشته باشیم از طریق كانون پرورش فكری ، سه نفری با تریلی ای كه كانون داشت ، در شهرها و شهرستان های مختلف در كنار بچه هایی كه جز تلویزیون ، چیزی نداشتند ، برنامه اجرا می كردیم از آن به بعد تصمیم گرفتیم برای این دست از كودكانی كه تفریحی جز دیدن تلویزیون ندارند یك برنامه كه سراسر كشور را پوشش دهد تولید كنیم تا هم از دیدن این برنامه لذت ببرند و هم آموزش های لازم را ببینند و در نهایت ، نتیجه همه این موارد تولید برنامه "فیتیله جمعه تعطیله" شد .
وی در مورد شروع كارش با تئاتر در كنار اساتید بزرگ این عرصه و تغییر روال كاریش به برنامه سازیِ كودك افزود ؛ ما در سال 64 وارد مدرسه هنر و ادبیات شدیم كه در كنار آقای خمسه ، آقای نصرآبادی و... بودیم كه محوریت كلاس های آقای خمسه ، كودك و نوجوان بود و دنیایی فانتزی را جلوی پای ما گذاشت بعد از آن هم در كلاس های استاد سمندریان شركت كردیم و بعد هم وارد كلاس های آموزش فیلم سازیِ باغ فردوس و كلاس های دكتر نصر شدیم و حدودا ما 6 ، 7 سال آموزش دیدیم و بنابراین از همان اوایل كه كار تئاتر می كردیم این دنیای فانتزی و كودكانه برایمان جذاب بود .
در نهایت از سال 70 كارهای تلویزیونی خود را با برنامه "پالام پولوم پلیم " شروع كردیم و پس از آن اجراهای مختلف در تئاتر شهر را رفتیم و در كنارش مجموعه های تلویزیونی مثل عكاسخانه و كار كودكِ شیرین تر از كلاغ پر و ... را انجام دادیم و بعد از آن هم به مدت 12 سال برنامه فیتیله را روی آنتن زنده بردیم .
مسلمی همچنان ادامه داد كه ؛ هركسی در كار سبك خودش را دارد ما هم از داشته های خود استفاده كردیم و سبكی را به نام بازی در بازی را به تلویزیون آوردیم كه 120 آیتم داشت و به دلیل همین تنوع آیتم ها مخاطب را با خودش همراه كرد و این برنامه به صورت زنده 12 سال روی آنتن رفت .
وی در مورد فعالیت هایش خارج از تلویزیون گفت : اتفاقی كه در برنامه ما پیش آمد ، مسئولیت های اجتماعی بود و ما از همان ابتدای كارمان در بهزیستی ، خانه های سالمندان و همینطور برای كودكان كار اجرا می رفتیم و بعد از آن هم به عنوان سفیرِ تك تك این مراكز انتخاب شدیم و در نتیجه مثلا با پخش گزارش هایی كه می گرفتیم اتفاق های خوبی رقم می خورد و البته این قضیه چون دلی بود همچنان ادامه دارد چون ما فكر می كنیم حضورمان در این جهان بخاطر همین قضیه است نه صرفا بازیگری .
مسلمی در آخر در مورد موضوع برنامه كه ، فرض كنید ...
قراراست از شما و یك نفر دیگر یك عكس یادگاری گرفته شود و این عكس در تاریخ ثبت شود
اما .. چه كسی كنارتان است؟ همان كسی كه وقتی كه به كمك احتیاج داشتید به شما كمك كرده و دستتان را گرفته ، گفت : اگر بخواهم این عكس را بگیرم ، در طبیعت و با حضور خداوند این عكس را ثبت می كنم چون خدا تنها كسی است كه همیشه در كنارمان است و اتفاق های خوبی را برایمان رقم زده و ما همه موفقیت هایمان را در كنار تلاش های خود ، مدیون خداوند هستیم . در نتیجه من اگر بخواهم این عكس را ثبت كنم ، مثلا با یك گل به نشانه خداوند عكس می گیرم .