بهروز كه در آلمان كار میكند به برادرش، میگوید دو هفتهی دیگر به همراه بنفشه، نامزدش، به ایران میآید تا خانواده را غافلگیر كند. از او میخواهد به زیرزمین برود و صندوقچهای كه دلار، یورو و سكههایش را داخل آن گذاشته پیش خودش نگه دارد اما..