موضوع :
عدالت و مبارزه با فساد اقتصادی
خلاصه داستان :
سریال خندهی تلخ داستان زندگی كیا، مردی 35 ساله است كه با پدرش بر سر واردات گوشت اختلاف دارند چرا كه كیا به دنبال سود بالاتر و تولید بیشتر است. در سفر كاری، كیا سردرد عجیبی میگیرد. پزشك خانوادگی آنها كه دوست پدر كیاست و در این مساله به او اصرار میكند پای مواضعاش بایستد، برایش دارویی تجویز میكند كه باعث خوابآلودگی او میشود و در راه برگشت به خاطر تصادف، پدرش را از دست میدهد. بعد از مرگ پدر او برادر كوچكش را نیز از سر راهش برمیدارد. او به پیشنهاد دكتر میخواهد املاكی را خریداری كند كه متعلق به شخصی به نام جمشیدیان است كه دوست پدر كیاست. او نمیخواهد املاك را به كیا بدهد اما به واسطهی وامی كه جمشیدیان از پدر كیا گرفته، مجبور میشود كارخانهاش را به كیا بدهد. جمشیدیان در این كشمكشها بر اثر فشار سكته میكند و میمیرد. دو دختر جمشیدیان به پیشنهاد كیا در كارخانهی او مجبور به كار میشوند تا ملك شخصیشان را برای تصفیهیوام به كیا نفروشند. آنها با كمك دو بازرس بدون آنكه كیا متوجه شود، به خاطر گوشتهای فاسدی كه در كارخانه پیدا كردهاند او را به دادگاه میكشانند. كیا در دادگاه رد اتهام میشود. كیا رقیبی به نام آریا گوشت دارد كه به واسطهی دلالان بخشی از گوشتهای فاسد را وارد چرخهی تولید آنها كرده و باعث ورشكستگی سنگین كارخانه میشود. آبتین، مدیر شركت فرار میكند اما حامد، یكی از كاركنان آن شروع به نوشتن مقالات برضد كیا میكند. بعد از رسانهای شدن آنها، كیا حامد را سر به نیست میكند. كیا بیماریاش شدیدتر شده، و در شبی كابوسی میبیند كه همهی داراییاش سوخته. او برای گسترش كارش شروع به سفر میكند كه دختران از این فرصت استفاده كرده و گوشتها را از چرخهی تولید خارج میكنند و مداركی را علیه او جمعآوری میكنند. دختران به همراهی فریدون، پسر آبتین، و كامران، پدر حامد كه با نام مستعار كاوهی آهنگر بر ضد كیا مقالاتی مینویسد، دست به یكی میكنند و پروندهی سنگینی از مستندات علیه كیا آماده میكنند. كیا به دادگاه میرود و در خلل این دادگاهها، رستورانهایش پلمپ میشود و حامیان و رشوهبگیران هم از همكاری با او دوری میكنند. فریدون و كاوه، اعضای اتحادیه گوشت را باهم متحد میكنند و با جمع كردن استشهاد علیه كیا باعث میشوند در دادگاه متهم شناخته شود. كیا بیماریاش پیشرفت میكند و طی بازجوییها اقرار میكند كه دكتر او را تشویق به انجام این كار كرده است. پلیس در تحقیقی متوجه پولشویی و مالخری دكتر میشود و در حال فرار او را دستگیر میكنند.
این سریال اقتباسی از داستان ضحاك ماردوش است كه در 28 قسمت 15 دقیقهای ارائه میشود.